By Bitcoin مجله - 1 سال پیش - زمان مطالعه: 19 دقیقه
Bitcoin آیا پول جهانی برای جهانی به هم پیوسته است
جهانی شدن برای مردم، محصولات و شرکت ها اتفاق افتاده است - اما پول ما چطور؟
جهانی شدن + پول چیست = Bitcoin
پول چیست؟ این یکی از سوالات پرطرفدار چند سال اخیر است. به خصوص در سالهای 2020 و 2021، زمانی که دولت بزرگ و جدید ایالات متحده تصمیم گرفت طوری رفتار کند که گویی یک ملوان مست کلیدهای چاپخانه را به دست گرفته است.
"شما پول می گیرید، پول می گیرید و ..." CTRL+P … CTRL+P … CTRL+P…
بنابراین - پول چیست؟
این سوالی است که در اوایل سفرم که در اعماق بحران بزرگ مالی (GFC) آغاز شد، پرسیدم. من این سوال را سال ها قبل و بعد از ماه بدنام سپتامبر 2008، زمانی که سیستم مالی جهانی متوقف شد، پرسیدم.
اجرای بانک ها و بحران های نقدینگی
یک روز تاریخی، 16 سپتامبر 2008، روز شکستن جفتک ... روزی که به دلیل بحران نقدینگی که توسط برجستهترین بانکها، شرکتها، صندوقهای تامینی، نخبگان و سرمایهداران جهانی تولید میشد، وجوه بازار پول جهانی دیگر یک دلار ارزش نداشتند - بحرانی که توسط متخصصان و نه خردهفروشیها ایجاد شد.
لوله کشی سیستمیک یخ زده بود. از ماه می، اکوسیستم ارزهای دیجیتال با بحران نقدینگی خاص خود مواجه شده است.
این کلاس دارایی دیجیتال جدید متشکل از بسیاری از بازیکنان جدید و ساده لوح است، بسیاری از آنها هرگز ندیده اند که وقتی لوله کشی مالی متوقف می شود چه اتفاقی می افتد. دردی احساس شده است و روایت ها با حرکت فروپاشی و کاهش اهرم در سراسر سیستم در هم تنیده شکسته شده است. بازار هیچ زندانی نمی گیرد، تقریباً به همان روشی که همیشه در سیستم مالی سنتی انجام می دهد. اهرم و طمع شمشیر دو لبه است. این دو در مسیرشان به هیچکس رحم نمی کنند. هیچ بازیکنی سالم نمی ماند. هیچ کدام این کار را نکرد bitcoin یا بازارهای سنتی به عنوان سرریز معاملات اهرمی و انحطاطی راه خود را در سرتاسر جهان باز کرد، یک شرکت کننده مالی و دارایی در یک زمان.
بنابراین، ما اینجا می نشینیم، روبه روی اولین خودمان واقعی و بحران نقدینگی گسترده در Bitcoin.
این بحران ناشی از حرص و آز است که توسط الگوریتم Terra/LUNA که تلاش می کرد رفتارها و نقش هیئت مدیره فدرال رزرو را مدون کند، آشکار شد. از طریق این مکانیسمها متوجه شدیم که آنها تسهیلاتی را برای هدف قرار دادن کوسههای سابق وال استریت فراهم کردند همانطور که آنها شنا می کردند در میان استخرهای نقدینگی ارزهای دیجیتال، صرافیها، و صندوقهای تامینی تازهتشکیل شده ارزهای دیجیتال.
بعضی چیزها هرگز تغییر نمی کنند ... حتی اگر پول تلاش کند.
اجتناب از طمع کار سختی است و تحت نام های بازده، اعتبار، وام و آربیتراژ در معرض دید عموم پنهان می شود.
ما تماشا می کنیم سرفصل ها یکی پس از دیگری همانطور که آنها اعلام شکست یا ادغام موسسات اصلی ارزهای دیجیتال "غیرمتمرکز". همانطور که آنها فرو می ریزند، متوجه می شویم که بسیاری از این وام دهندگان و وام های "بیش از حد وثیقه" ممکن است نام مستعار دیگری برای طمع بوده باشند - همان چیزی که Bitcoin و 21 میلیون واحد غیرقابل نفوذ آن قرار است به تعمیر کمک کند، اما در نهایت نشد.
آنچه ما دریافتیم این است که ممکن است پول متفاوت باشد، اما افراد و مؤسسات یکسان هستند.
حدس می زنم واقعا گرگ هایی در لباس گوسفند وجود دارند؟
آنچه ما دریافتیم این است که آموزش مهم است. آموزش در مورد پول هنوز به شدت مورد نیاز است Bitcoin و پول برای جهانی شدن آماده است!
بحران های پولی جدید نیستند
روانشناسی و رفتار این رویدادها معمولاً یکسان است. خواه این باشد 1873, 1893, 1907, 1929-1933, 2000, 2007، یا 2020. همیشه مانند الان احساس می شود - هیاهو، هیستری، سپس ناباوری در هنگام سقوط دومینو.
برخی قبلاً آن را دیدهاند و برخی برای اولین بار در مییابند که واقعاً اهرمسازی به چه معناست و درد ناشی از دریافت مارجین کال را تجربه میکنند.
ما داریم متوجه می شویم که سرایت می تواند به آن برسد Bitcoin همانطور که بسیاری معتقدند، حتی اگر از اکوسیستم گسترده تر "ارز رمزنگاری" ناشی شود. ما در حال کشف این موضوع هستیم که بومرها و سنگ های آنها ممکن است فرسوده باشند، اما ممکن است کاملاً اشتباه نباشند. هر روایت بخشی حقیقت و بخشی بازاریابی است. در زمان های چالش برانگیز، متوجه می شوید که کدام کدام است.
از طریق درد یادگیری است. از طریق درد آموزش وجود دارد. همراه با مدرک از مدرسه ی ضربه های سخت است.
پولی که به راحتی بدست می آید، به راحتی می رود.
بازدهی که غیر واقعی به نظر می رسد، غیر واقعی است. این فقط به زمان بستگی داره.
این درس کلاس اولی است که جامعه آموخته است. یک دارایی وثیقه به اضافه یک دارایی وثیقه استقراضی برابر با 20 درصد بازدهی بدون ریسک نیست. برخی متأسفانه کلاس اول را تکرار خواهند کرد. دیگران ادامه خواهند داد.
آماده شدن برای جهانی شدن پول
کل طبقه دارایی دیجیتال در حالی که برای تبدیل شدن به پول جهانی آماده می شود، با اولین آزمایش واقعی خود روبرو است. ما مردم را در اوایل دهه 1900 جهانی کردیم، شرکت ها و محصولات را در دهه های 1980 و 90 جهانی کردیم، اما هنوز پول را جهانی نکرده ایم. تا زمانی که جهانی شدن پول اتفاق نیفتد، نمیتوانیم افراد، محصولات و پول را در سراسر سیستم جابهجا کنیم.
آنچه ما از این رویداد، از این بازار نزولی در می آموزیم bitcoin، منجر به جهانی شدن پول، تکمیل مثلث مردم، محصولات و پول خواهد شد.
همین آزمایشها توسط شرکتها، تولیدکنندگان و صنعت سفر انجام شد و آنها برای جابهجایی افراد، محصولات و شرکتها در سراسر جهان آماده شدند. بنابراین، اکنون وقت آن است که پول بایستید و این تست ها را نیز انجام دهید.
Bitcoin باید ثابت کند که آماده است به یک پول جهانی تبدیل شود. تا ثابت کند برای پذیرش انبوه آماده است.
این آزمایش ثابت کرد که نمیتوانید معنای داشتن اولویت زمانی کم را فراموش کنید. این آزمایش ثابت کرد که نمیتوانید اهرم 100:1 داشته باشید، چرا فرضیهسازی مجدد بد است و چرا حتی درگیر شدن در یک جاذبه بیگناه برای تسلیم شدن میتواند خیلی سریع به هم ریخته شود.
نه کلیدهای شما، نه سکههای شما فقط تبدیل به «کلیدهایتان را تحویل دهید، سکههایتان را تحویل دهید».
با توجه به مقدار اهرمی که از بین رفته است، ما می دانیم که پوشیدن تی شرت های بدون کلید بیشتر از تمرین آنچه آنها موعظه می کردند وجود داشت. امروز و طی یکی دو ماه گذشته، افراد دیگر نمی پرسند "پول چیست؟" آنها می پرسند:
پول من کجاست؟ در مورد آن بازدهی که قول داده بودید چطور؟ فرضیه مجدد چیست؟ چرا چرا چرا؟جواب کوتاه طمع است.
با نزدیک شدن به قرن بیست و یکم که یک ربع از ما عقب مانده است، زمان خوبی برای تأمل در مورد اینکه کجا هستیم، کجا بوده ایم و به کجا می رویم به نظر می رسد. برای انجام این کار، نیاز به تأمل در مورد جهانی شدن دارد: معنای آن چیست، تأثیر آن چه بوده است و چه بوده است نه به دست آورد.
اقتصاد جهانی یکپارچه است، اما پول نه
این فرصت است.
هنگامی که به جهانی شدن اشاره می کنیم، زمانی مانند زمان حال برای نقل قول از دوستانمان (در زیر) در مجمع جهانی اقتصاد (WEF) در مورد تعریف جهانی شدن وجود ندارد.
چرا؟ آیا نباید دور از این گروه به سمت تپه ها فرار کنیم؟
آیا آنها باعث تخریب نشدند؟
آیا آنها به روان پریشی توده ای چند سال اخیر کمک نکردند؟
آیا آنها بخشی از توطئه ای نیستند که انجمن ها علیه آن هستند؟
صادقانه بگویم ... چه کسی می داند؟ من به شما اجازه می دهم تصمیم بگیرید آنها می دانند. ما نداریم.
آنها باید به مرد طبقه بالا در دروازه های مروارید پاسخ دهند. مؤمنان مجبور نخواهند بود برای آنها پاسخ دهند.
تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم جمعآوری اطلاعات مهم است - برای ما، خانوادههایمان، همسایگانمان، جوامع ما و چیزهایی که در چهار دیواری خانههایمان اتفاق میافتد. چیزی که مهم است این است که وقتی صحبت می کنیم، پول در حال جهانی شدن است. آنچه مهم است این است که فرصتی که در دست است، بخشی از جهانی شدن پول، هماهنگ کردن آن با حرکت مردم و محصولات شرکتی است.
در سوی دیگر این بحران نقدینگی، جهانی خواهد بود که برای اولین بار در ماهیت واقعاً جهانی عمل می کند. جایی که مردم، شرکت ها، محصولات و پول در صورت نیاز و در صورت نیاز به طور یکپارچه در سراسر ریل اینترنت جریان داشته باشد.
پس با توجه به WEF، جهانی شدن است
«به زبان ساده، جهانی شدن فرآیندی است که طی آن مردم و کالاها به راحتی از مرزها عبور می کنند. در اصل، این یک مفهوم اقتصادی است - ادغام بازارها، تجارت و سرمایه گذاری با موانع کمی برای کند کردن جریان محصولات و خدمات بین کشورها. یک عنصر فرهنگی نیز وجود دارد، به عنوان عقاید و سنت ها معامله و جذب می شوند.
جهانی شدن مزایای زیادی برای بسیاری از مردم به همراه داشته است. اما نه برای همه.»
بیایید این را کمی بازنویسی کنیم. به زبان ساده، فرصت جهانیسازی پول است تا بتواند به آسانی مردم و کالاها در سراسر مرزها جابهجا شود، به طوری که موانع کمی جریان پول بین ملتها، مردم، محصولات و خدمات را کند میکند. فرصت این است که ایدهها را به هم پیوند دهیم و سنتها را یکپارچه کنیم تا بتوان پول را به شیوهای که منطبق و جهانی میشود، معامله و جذب کرد، به گونهای که برای بسیاری، اما مهمتر از آن، برای همه مفید باشد.
این همان چیزی است که WEF، بانک تسویههای بینالمللی (BIS)، صندوق بینالمللی پول (IMF)، بانک جهانی و بانکهای مرکزی موعظه میکنند، اما با پولهای غیرجهانیسازیشدهای که خود خدمت میکنند، عمل نمیکنند. فرصت معرفی تغییر است.
افکار من توسط لارنس لپارد تحریک شد (@LawrencLepard) توضیح on پست توییتری اوتاویو کاستا (@TaviCosta).
نکته ای که بیان می شود این است که چگونه اقتصاد جهانی به هم مرتبط است. یک سیستم اقتصادی به هم پیوسته چیز خوبی است.
با این حال، با توجه به ساختار نحوه جریان پول از طریق سیستم، از ماهیت جهانی افراد، محصولات و شرکتهای ما پشتیبانی نمیکند.
پس از فروپاشی "COVID-19" در سال 2020 و اختلالات زنجیره تامین در 2021/22، مشخص شد که مشکل واقعی چیست:
بله، اقتصاد جهانی به هم مرتبط است، اما پول جهانی نیست.
این یک چالش برای روشی است که مردم می خواهند در سراسر جهان حرکت کنند و چگونه باید برای چیزها هزینه کنند. در قرن بیستم، جهانی شدن افراد، محصولات و شرکت ها را تجربه کردیم. قرارداد برتون وودز (BW) در سال 20 این جنبش را آغاز کرد، اما در جهانی شدن پول موفق نبود. برتون وودز تلاشی برای انتقال از سیستم طلای با نرخ ثابت به سیستم فیات مبتنی بر دلار بود، اگرچه تنها چند دهه بعد شروع به تزلزل کرد.
زندگی کردن در معضل تریفین
مزیت برتون وودز این بود که راه را برای جهانی شدن محصولات و تجارت شرکت ها به شیوه ای که با جریان مردم در حال حرکت در سراسر جهان مطابقت داشت هموار کرد. نقطه ضعف این بود که سیستم واقعاً مشکل را حل نکرد مشکل اصلی ارائه پولی که ماهیت واقعی جهانی داشت. اگرچه یک سیستم جدید بود، اما هنوز از آن رنج می برد مشکل مشابه جهانی نبودن به این ترتیب، تسلیم معضل تریفین شد.
سیستم برتون وودز دارای یک نقص ذاتی و بالقوه کشنده در وابستگی خود به دلار بود. حجم تجارت در طول زمان افزایش یافت، هر سیستم نرخ ارز ثابت نیاز به افزایش ذخایر قابل استفاده دارد، به عبارت دیگر، افزایش پول بین المللی قابل قبول برای تامین مالی افزایش تجارت و سرمایه گذاری. برای رفع نیاز کافی است، بنابراین منبع نقدینگی بینالمللی لازم برای تقویت رشد در سیستم برتون وودز باید دلار باشد…
اگر کسری بودجه ایالات متحده ادامه پیدا کند، اعتماد به دلار و در نهایت سیستم تضعیف می شود و نتیجه آن بی ثباتی خواهد بود. اما اگر کسری بودجه ایالات متحده از بین می رفت، بقیه جهان از دلارهای مورد نیاز برای ایجاد ذخایر خود و تامین مالی رشد اقتصادی محروم خواهند شد. برای کشورهایی غیر از ایالات متحده، این سوال بعداً روشن شد: دلارهای بیشتری در ذخایر خود نگه دارند یا آنها را برای طلای بیشتر از ایالات متحده تحویل دهند. روش دوم، احتمالاً زودتر از دیرتر، ایالات متحده را مجبور به توقف فروش طلا، یکی از پایه های این سیستم، خواهد کرد. روند سابق نگهداری مقدار فزاینده دلار به طور اجتناب ناپذیری اعتماد را تضعیف می کند زیرا تقاضاهای بالقوه برای سهام طلای ما بسیار بیشتر از مقدار موجود برای پاسخگویی به آنها بود. هر دو دوره حاوی دانه های فاجعه خود بودند.»
منبع: تغییر ثروت توسط پل ولکر و تویو جیوهتن
*نکته شخصی: سعی کردیم با دلار یورو این مشکل را حل کنیم.
در تلاش برای مبارزه با این، در طول دهه 1960 و 70، گروه پنج (G5) از جلسات معدودی منتخب ایجاد شد که در نهایت روابط بینالمللی را برای تعیین نظم نوک تیز زیر هژمون ایالات متحده ایجاد کردند. آنها تصمیم گرفتند که چه کسی ارزش خود را کاهش دهد، چه کسی تورم کند و چه کسی از طریق وام از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی کمک بگیرد. این کمیتههای خودتعریف شده در ابتدا از نظر ظرفیت رسمی نبودند، اما امروزه همان چیزی هستند که ما از آن به عنوان گروه هفت یاد میکنیم.G7) ، G8 و G10 - گروه هایی که ملاقات می کنند اما به نظر می رسد به طور فزاینده ای جهت گیری را از این گروه گرفته اند بانک تسویه حساب های بین المللی (BIS) صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی در مورد چگونگی عملکرد سیستم مالی جهانی.*
*منبع تفسیر: Changing Fortunes اثر پل ولکر و تویو جیوهتن
از آنجایی که نشانههایی از مشکل در برتون وودز به وجود آمد، مشخص شد که کمبود ذخایر بیشتر از کمبود پول است، زیرا ذخایر امکان گسترش پول بیشتر از خود پول را فراهم میکند. بنابراین، در سال 1969 حق برداشت ویژه (SDR) به عنوان دارایی ذخیره بین المللی راه اندازی شد. SDR ها، در تئوری، بار یک کشور را که ذخیره جهانی است افزایش می دهد و آن را از بین می برد مشکل ارز نهم. این یک دارایی دیجیتال در نظر گرفته می شد که سبدی از ارزهای اصلی جهانی آن زمان بود (دلار، یورو، ین، پوند انگلیس و یوان از اکتبر 2016). SDR ها توسط کشورها نگهداری می شوند و توسط افراد یا اشخاص خصوصی قابل استفاده نیستند. از نظر فنی، SDR ها پول دیجیتال بودند، اما به این دلیل عمل نکردند زیرا فاقد فناوری پولی و ارتباطی بودند - دو ورودی حیاتی که اکنون در قرن بیست و یکم در دسترس هستند.
او [هنری فاولر، وزیر] در نشست سالانه صندوق بینالمللی پول در ریودوژانیرو در سپتامبر 1967 موفق به کسب توافق در مورد ایجاد حقوق برداشت ویژه یا SDR شده بود. که بلافاصله برچسب "طلای کاغذی" داده شد، اما نه کاغذ بود و نه طلا. همانطور که یکی از کارشناسان صندوق بین المللی پول می گوید، SDR "ساخت نشده، چاپ نشده است." در عوض، SDR را میتوان فقط در blips در رایانه صندوق بینالمللی پول پیدا کرد و محدودیتهای زیادی برای فعال کردن رایانه اعمال شد. ... بازارهای مالی آن را چیزی شبیه به یک ساخته مصنوعی می دانستند که واقعاً به خوبی طلا یا دلار نبود.
منبع: "تغییر ثروت» نوشته پل ولکر و تویو جیوهتن
در سال 2022، ما به شدت از پیامدهای جهانی شدن بدون پول جهانی شده آگاه هستیم و درک می کنیم.
اکنون، ما توانایی ها و فناوری های پولی را در اختیار داریم. اکنون، ارزهای دیجیتال واقعی داریم. ارزهای دیجیتالی که در رایانه صندوق بین المللی پول بیش از blips هستند. در حال حاضر، ما باید Bitcoin شبکه. اکنون، ما توانایی جهانی کردن پول را داریم.
اما آیا ما رهبران جهانی برای اجرای آن داریم؟ آیا رهبران کشورهایی وجود دارند که بیشتر به تولید پول سالم و کمتر علاقه مند به مبارزه برای قدرت و کنترل در زمانی که نظم جهانی ما ظاهراً برای چنگ انداختن است، هستند؟ آیا نظم نوین جهانی پول را بر مبنای صحیحی بازتعریف خواهد کرد؟
«در یک نقطه، همکار فرانسوی من (کلود بروسولت) مثلث کوچکی را روی یک تکه کاغذ ترسیم کرد تا سه راه طراحی یک سیستم پولی را نشان دهد. یک ضلع مثلث را نوشته بود «کشور مسلط» یا «قدرت پرهیزگار» - عبارت دقیق را به خاطر ندارم. زیر آن نوشته «ظالم». او گفت: "ما این را نمیخواهیم." در طرف دیگر مثلث "قدرت پراکنده" را نوشت و زیر آن "آشوب" نوشت: "ما این را نمیخواهیم." و فقط پایه مثلث، جایی که او همچنین «قدرت مسلط» را نوشت. اما زیر آن نوشت "خوش خیم".
فکر میکنم منظور او ایالات متحده نسبتاً خوشخیم بوده و این سیستم کار کرده است.»
منبع: "تغییر ثروت» نوشته پل ولکر و تویو جیوهتن
طی دههها آزمون و خطای مالی، وحشتهای بانکی، بحرانهای نقدینگی و دشمنیهای ژئوپلیتیکی، متوجه شدهایم که پول متمرکز یک جنگ مالی بیپایان است: جنگی که توسط چند مرد و زن و تعداد انگشت شماری کمیتهها و بانکهای مرکزی در سراسر جهان تسریع شده است. جهان - همه متمرکز و همه با منافع شخصی خود.
در ایالات متحده، این نبردهای مالی در اواسط دهه 1800 با بانکداری گربه وحشی و به وحشت 1907 منجر شد. این آخرین رویداد منجر به ایجاد فدرال رزرو در سال 1913 شد که در نهایت نتیجه برنامه های مشابه اما رقیب دموکرات ها (قانون فدرال رزرو) و جمهوری خواهان (طرح آلدریچ) بود.
مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1912 یکی از جالبترین ناراحتیهای سیاسی را در تاریخ آمریکا ثبت میکند. رئیسجمهور فعلی، ویلام هوارد تافت، رئیسجمهور محبوبی بود و جمهوریخواهان، در دورهای از شکوفایی عمومی، از طریق اکثریت جمهوریخواه در هر دو مجلس، بهشدت کنترل دولت را در دست داشتند. وودرو ویلسون، رقیب دموکرات، فرماندار نیوجرسی، هیچ شناخت ملی نداشت و مردی سختگیر و سختگیر بود که از حمایت عمومی کمی برخوردار بود. هر دو حزب لایحه اصلاحات پولی را در برنامه های خود گنجانده بودند: جمهوری خواهان به طرح آلدریچ که به عنوان طرح وال استریت محکوم شده بود و دموکرات ها به قانون فدرال رزرو متعهد بودند. هیچ یک از طرفین به خود زحمت ندادند که به مردم اطلاع دهند که لوایح تقریباً یکسان هستند به جز نام. از آنجایی که بانکداران هر سه نامزد را تامین مالی می کردند، بدون در نظر گرفتن نتیجه، برنده خواهند شد.
منبع: "اسرار فدرال رزرو» نوشته یوستیس مولینز
پس از دههها حکومت فدرال رزرو و پیشرفتها در سیستم برتون وودز، ما یک سیستم اقتصادی گستردهتر و متنوعتر داشتیم، اما همچنین سیستمی که ماندگار نیست. بهطور خلاصه، سیستم جدید (BW) در دهههای 1960 و 70 شروع به تزلزل کرد و این خطاهای اصلاحنشده تعریفشده توسط صندوق بینالمللی پول و BIS هنوز هم امروز ما را آزار میدهد، پس از پنج دهه از لگد زدن به قوطیها.
اکنون واضح است که فقدان فناوری دلیل نابودی بود که منجر به معرفی آن شد گلدان گلدان و حذف استاندارد طلا در سال 1971.
وزرای دارایی جهانی به خوبی آگاه بودند زیرا این سیستم در دهه های 1960 و 70 در حال شکسته شدن بود. آنها با پروازهای طولانی هواپیما و ماهها جلسات کمیته محدود بودند - در دورهای که زمان از اهمیت بالایی برخوردار بود زیرا مربوط به آشفتگی بازار ارز بود. زمانی که استاندارد طلا حذف شد، زیرا هیچ حزبی حاضر نبود قدرت پولی خود را به قیمت ارز کشورش نسبت به دیگری کنار بگذارد. در آن روزها، راهحلها وجود داشت، اما به فناوری بیشتری نسبت به دسترسی بازارهای مالی نیاز داشت.
«البته توسعه سازمانی و نهادی جایگزین اقدام نیست و سالهای اولیه کندی شاهد نوآوریهای فنی زیادی بود. برای یک چیز، ایالات متحده شروع به مداخله در بازارهای ارز کرد. پایان دادن به تابوی چنین عملیاتی که سالها حاکم بود. تا حدی به عنوان ابزاری برای به دست آوردن منابع برای مداخله، یک "شبکه مبادله" ایجاد شد. این تکنیکی برای تنظیم خطوط اعتباری کوتاهمدت بین بانکهای مرکزی و خزانهداریهای بزرگ بود که به آنها امکان میداد تا در زمان نیاز تقریباً فوراً ارز یکدیگر را قرض بگیرند.»
منبع: "تغییر ثروت» نوشته پل ولکر و تویو جیوهتن
امروز هم در حوزه پولی و هم در حوزه ارتباطات راه حل هایی برای این مشکلات داریم.
آنها توسط قدرت اینترنت و دکل های مخابراتی جدید هدایت می شوند.
در گذشته، ایجاد و حفظ روابط بینالمللی مستلزم روزها سفر یا ماهها جلسات خستگی ناپذیر کمیته در سراسر جهان بود. یافتهها باید به هر کشور بازگردانده میشد و دوباره تکرار میشد. اکنون، بسیاری از این کارها را میتوان با ارتباطات فوری جهانی از طریق تلفن همراه، متن، ایمیل، چت و پلتفرمهایی مانند Zoom که ویدیو را برای اهداف ملاقات رسمیتر ارائه میدهند، جایگزین کرد. فناوری امروزی توانایی حل مشکلات پولی و ایجاد سیاستها را به سرعت با دسترسی به اطلاعات و دادهها در زمان واقعی افزایش میدهد. امروز میتوانیم به سمتی حرکت کنیم که ارتباطات پولی و پولی برای همه سودمندتر از گذشته باشد.
در جبهه پول، ما اکنون داریم la Bitcoin شبکه ای به عنوان یک دارایی وثیقه دیجیتال عمل می کند، بسیار شبیه به SDR ها.
با بروز مشکلات جدی در سیستم پولی، در دهه 60 و 70 کشورها شروع به بازی کردند. بازی های اقتصادی در بازارهای ارز این مسابقه ای بود برای کاهش ارزش برای رقابت، مسابقه ای که فقط فشار بیشتری را بر یک سیستم غیر مایع، از هم گسیخته و شکننده وارد می کرد.
تمرکز بر روی Home جبهه یا مرز؟
برای ایالات متحده، مبارزه اقتصادی فزاینده ای برای حفظ و تعادل نیازها وجود داشت home با نیازهای دنیا برای یک کشور خیلی زیاد می شد. آن چیزی را که تریفین نسبت به آن هشدار داده بود ثابت می کرد. بار دیگر، کشورها شروع کردند به سودجویی از طرف خود برای ایالات متحده. در آن زمان، بسیاری از بازیگران بین المللی نسبت به سیستم نرخ شناور بازتر بودند، زیرا به هر یک از آنها اجازه می داد تا از خود مراقبت کنند. home، اگرچه ممکن است مشکلاتی را برای اقتصاد رو به رشد جهانی محصولات و مردم ایجاد کند. فناوری امروزی دقیقاً برای این نوع سیستمهای پولی با نرخ شناور جهانی که شبکههایی را در بر میگیرد مناسبتر است. Bitcoin, stablecoins و مجموعه ای از فن آوری های پولی دیگر که می توانند این امکان را فراهم کنند جهانی شدن پول.
با نگاهی به گذشته، SDR (گاهی اوقات XDR نامیده میشود) احتمالاً بهترین راهحل قابل تصور در آن زمان بود، اما با این واقعیت که ما فناوری لازم برای کارکرد آن را نداشتیم مانع شد.
"یکی از دلایلی که ممکن است XDR ها کاربرد زیادی نداشته باشند به عنوان دارایی های ذخیره ارزی این است که آنها باید قبل از استفاده به ارز مبادله شوند.[5] این تا حدی به این دلیل است که احزاب خصوصی XDR را در اختیار ندارند:[5] آنها فقط توسط کشورهای عضو صندوق بینالمللی پول، خود صندوق بینالمللی پول، و تعداد کمی از سازمانهای منتخب دارای مجوز از صندوق بینالمللی پول استفاده و نگهداری میشوند... این واقعیت باعث شده است که صندوق بینالمللی پول XDR را به عنوان "دارایی ذخیره ناقص" معرفی کند.[22]
یکی دیگر از دلایلی که ممکن است کاربرد کمی داشته باشند این است که تعداد XDR های موجود نسبتاً کم است... برای عملکرد خوب، دارایی ذخیره ارز خارجی باید به اندازه کافی باشد. نقدینگی، اما XDR ها به دلیل تعداد کمی که دارند، ممکن است به عنوان دارایی غیر نقد شونده تلقی شوند. صندوق بینالمللی پول میگوید: «افزایش حجم XDRهای رسمی پیشنیاز آنها برای ایفای نقش معنادارتر به عنوان یک دارایی ذخیره جایگزین است.[23]"
از اواسط تا اواخر قرن بیستم، کشورها شروع به بیدار شدن از منافعی کردند که ایالات متحده از داشتن ارز ذخیره جهانی به دلار آمریکا به دست آورد.
«در 4 فوریه 1965، دوگل [رئیس جمهور فرانسه] از فرصت یکی از کنفرانس های مطبوعاتی خود استفاده کرد و حمله ای آشکار را آغاز کرد. استدلال اصلی او این بود که "نظام دلار" "امتیاز گزاف" را برای ایالات متحده فراهم می کند. این کشور می تواند آزادانه خود را در سرتاسر جهان تامین مالی کند، زیرا برخلاف سایر کشورها، کسری تراز پرداخت های آن منجر به از دست دادن ذخایر نمی شود، اما می تواند این کشور را تامین کند. بدون محدودیت به دلار تسویه شود. راه حل این است که به استاندارد طلا برگردیم، و زبان دستگیر کننده بود. دوگل گفت، زمان آن فرا رسیده است که نظام بینالملل را «بر مبنایی غیرقابل انکار که مهر هیچ کشوری بهویژه در خود ندارد» تأسیس کنیم.
منبع: "تغییر ثروت» نوشته پل ولکر و تویو جیوهتن
مشخص شد که توافقات جدید مورد نیاز است. در آن روزها، دیگران به عنوان ابزاری برای رقابت، روند کاهش ارزش پول خود را در تلاش برای به دست آوردن سهم بازار جهانی از قدرت آغاز کردند. در نهایت، ایالات متحده در جعبه بود. اگر ایالات متحده کسری بودجه خود را حفظ نمی کرد، جهان نمی توانست زنده بماند و اگر دیگران برای ذخایر دلاری خود درخواست طلا کنند، ایالات متحده نمی توانست زنده بماند.
«در اوایل سال 1962، در پاسخ به ابتکار خزانه داری، ده قدرت مالی مهم با یکدیگر متحد شدند تا با یک خط اعتباری 6 میلیارد دلاری، صندوق بین المللی پول را متوقف کنند... این مکانیسم، ترتیبات عمومی برای استقراض نامیده شد. [GAB] …
«در حالی که هیچ قصد روشنی برای جلب نظر آمریکا از صندوق بینالمللی پول وجود نداشت، توافقهای جدید نشان داد که میتوان بودجه قابل توجهی را برای مقابله با حمله سفتهبازانه به دلار تخصیص داد. بدون اینکه ایالات متحده را مجبور به فروش مقادیر زیادی طلا کند. ما همچنین نمیخواستیم کشورهای دیگر ناگهان کمبود نقدینگی پیدا کنند و مجبور به کاهش ارزش پول شوند. که موقعیت رقابتی ما را تضعیف خواهد کرد.»
منبع::تغییر ثروت» نوشته پل ولکر و تویو جیوهتن
(توجه: من برای نشان دادن خواسته های واقعی و مزیت های رقابتی که توسط کشورهای دیگر نادیده گرفته شده اند، علامت برجسته اضافه کرده ام.)
در آن زمان اینترنت وجود نداشت. امروز، جهان را به هم متصل می کند.
ابزاری برای انتقال دارایی دیجیتال مانند SDR در سراسر جهان وجود نداشت. امروز، وجود دارد Bitcoin شبکه، و اعشار یا کسری های بیشتری را برای کمک به محدودیت های نقدینگی قبلی پول ارائه می دهد. علاوه بر این، یک شبکه پولی مدرن مانند Bitcoin توانایی ادغام با شبکههای پولی موجود، جدید و آینده را به روشهایی ارائه میدهد که شبکههای امروزی و گذشته نمیتوانستند - همه به این دلیل است که اینترنت کار میکند و پول برای قابلیت همکاری ساخته شده است.
ما ابزار و فناوری لازم را برای حل مشکلاتی که در سیستم های مالی گذشته وجود داشت، داریم. ما پول دیجیتال داریم و در حال ایجاد شبکههای پولی یکپارچهتر و فناوریهای پولی هستیم که الزامات یکپارچه را فراهم میکنند تا جهانی شدن پول برای اولین بار اتفاق بیفتد.
جهانی شدن پول
همانطور که پول در کانون توجه اختلالات به روز خود نزدیک می شود، به روز جهانی شدن آن نزدیک می شود، ما باید بتوانیم بهتر به ایده آل ها و مزایای مبادله نرخ شناور دست یابیم.
جهانی شدن پول باید به هر اقتصاد این امکان را بدهد که پول خود را داشته باشد - نوعی پول که متناسب با نیازهای خود باشد، اما به راحتی با نرخ ارزان به پول لایه پایه قابل تبدیل است. bitcoin. سپس، می تواند به ارز نهایی مورد نیاز برای تکمیل کار در دست تبدیل شود. همه در طبیعت ارزان، سریع و فوری قابل تسویه. اینها ایده آل های یک ارز پایه مانند SDR ها بودند و اکنون ما یک دارایی وثیقه دیجیتالی اثبات شده داریم bitcoin که می تواند آن را کار کند.
از آنجایی که تقریباً یک ربع از قرن بیست و یکم را پشت سر گذاشته ایم، بالاخره فناوری ای را داریم که امکان جهانی شدن پول را فراهم می کند. بنابراین اکنون، ما می توانیم یک اقتصاد واقعا جهانی داشته باشیم:
جایی که مردم این امکان را دارند که آزادانه در سراسر جهان حرکت کنند. جایی که شرکت ها و محصولات این فرصت را دارند که آزادانه در سراسر جهان حرکت کنند. جایی که MONEY آزادی حرکت آزادانه در سراسر جهان را دارد.همه به گونه ای که برای همه کار می کند، نه برای یک یا چند نفر.
همانطور که از بحران نقدینگی اخیر ناشی از سقوط ارزهای دیجیتال عبور می کنیم، فکر می کنم متوجه خواهیم شد که از طریق آزمایش و پذیرش، ریل دیجیتال جهانی جدید برای نهایی کردن ادغام افراد، کسب و کار و پول مناسب تر خواهد بود.
به نظر می رسد که آنچه ما جهانی شدن نامیده ایم، اصلاً چنین نبوده است.
همانطور که در دهه 1970، اگر ایالات متحده تصمیم می گرفت توپ بازی نکند، سیستم اقتصادی تعطیل می شد و همه را جریمه می کرد. در سال 2020 متوجه شدیم که ما یک شبکه یک طرفه از کالاها را از یک منبع واحد داریم، به این معنی که اگر چین تصمیم به تعطیلی بگیرد، جهان متوقف میشود و با بالا رفتن تورم قیمتها به شدت افزایش مییابد. تقریباً در سال 1912، اگر کشتی تایتانیک یا سایر کشتیها سقوط میکرد، جابجایی افراد و کالاها در سراسر جهان با مانع مواجه میشد.
هر چند دهه ما پیشرفتهایی در فناوری داشتهایم که باعث حمایت دیگری از جهانیسازی شده است.
اکنون، بالاخره میتوانیم هر سه را در جای خود داشته باشیم: مردم، تجارت و پول.
پس از این بحران نقدینگی، سازندگان ریلهای اینترنتی جدید را نهایی میکنند که اجازه میدهد ارزش به طور یکپارچه در سراسر جهان جریان یابد، درست مانند اطلاعات، ایمیل، محتوا، اخبار، تجارت الکترونیک و موسیقی در حال حاضر. این قدرت پول اینترنتی است. این قدرت پول قابل برنامه ریزی است.
زمانی که مردم بتوانند به طور یکپارچه با پول ارتباط برقرار کنند، موج بعدی نوآوری اینترنتی همچنان جهان را به سمت ارتفاعات جدید سوق خواهد داد.
این یک پست مهمان توسط کین مک گوکین. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند Bitcoin مجله. است
نظرات بیان شده در این مقاله نباید توصیه سرمایه گذاری در نظر گرفته شود. عملکرد گذشته نشاندهنده عملکرد آتی نیست زیرا همه سرمایهگذاریها دارای ریسک از جمله از دست دادن بالقوه اصل هستند.
منبع اصلی: Bitcoin مجله