Bitcoinشخصیت و رشد - Bitcoin آیا عشق به خود قسمت اول

By Bitcoin مجله - 1 سال پیش - زمان مطالعه: 19 دقیقه

Bitcoinشخصیت و رشد - Bitcoin آیا عشق به خود قسمت اول

میکند Bitcoin شما را به فرد بهتری تبدیل می کند؟ کاوش در توسعه شخصی از طریق Bitcoin، با الهام از قانون چهارم جردن پترسون.

فصل 4 از سری JBP. مگر اینکه به دیگری اشاره شودwise نقل قول ها از جردن بی پیترسون است.

سریال ادامه دارد. اگر هنوز قسمت های اول تا سوم را نخوانده اید، شما می توانید آنها را اینجا پیدا کنید.

فصل چهارم کتاب «12 قانون زندگی» جردن پترسون با عنوان:

"خودت را با کسی که دیروز بودی مقایسه کن، نه با کسی که امروز هست."

فرض اصلی این است که زندگی آسان نیست و برای رسیدن به رضایت و رضایت باید پیشرفت کرد. مقایسه خود با دیگران، به ویژه در دنیایی که در سطح جهانی به هم پیوسته است، ممکن است سالم ترین راه برای انجام این کار نباشد، زیرا شما همیشه در حال انباشته شدن در مقابل خود هستید. این کار مذاکره داخلی و شخصی را دشوارتر می کند و به همین دلیل تمایل به تصمیم گیری ضعیف تری دارید.

پترسون روشن می‌کند که قضاوت‌های ارزشی در مرکز همه تصمیم‌گیری‌ها قرار دارند و اینکه هدف ما، نحوه مذاکره با خود و میزان ارزش گذاری ما برای آینده، همگی برای کیفیت زندگی که در نهایت زندگی می‌کنیم، حیاتی هستند.

اگر روی خودتان کار می کنید، به شدت توصیه می کنم حتماً کل کتاب را بخوانید، و به ویژه این فصل.

پس… چطور است این مربوط به Bitcoin? پاسخ در این مقاله ممکن است پیش پا افتاده به نظر برسد، اما وقتی این فصل را خواندم، بلافاصله دو ایده به ذهنم خطور کرد:

1. "Bitcoin عشق به خود است.»

2. Bitcoin شما را به فرد بهتری تبدیل می کند

چند نفر در مورد انواع این موارد، از جمله AmericanHODL، بحث کرده‌اند، و آنها مضامینی هستند که من می‌خواهم در این فصل دو قسمتی مجموعه بررسی کنم، در کنار:

ترجیح زمانی.احترام به خود.تعالی.قضاوتهای ارزشی/ارزیابی. رفتار.شخصیت.بلوغ.عمل انسانی.

طبق معمول، ما این کار را با کشیدن موضوعات و ایده ها از کتاب JBP و گسترش آنها از طریق یک Bitcoin لنز، و ما دوست خواهیم داشتwise گرفتن Bitcoinایده های محوری و کاوش آنها از طریق لنز JBP.

شروع کنیم.

ارزش، تصمیمات و اقدام

قبل از هر اقدامی آگاهانه یا ناخودآگاه مجموعه ای از قضاوت های ارزشی وجود دارد. برای اینکه بهتر عمل کنید و خود را به انسان بهتری تبدیل کنید، باید مدام قضاوت های ارزشی دقیق تر و واقعی تر داشته باشید. شما بازخوردی را از سیستمی که بر آن تأثیر می‌گذارید یا محیطی که در آن فعالیت می‌کنید دریافت می‌کنید و سپس قبل از انجام اقدامات بعدی، آن را تنظیم یا تطبیق می‌دهید (یعنی قضاوت‌های ارزشی جدیدی انجام می‌دهید). بشویید و تکرار کنید.

همه سیستم ها، میکرو یا ماکرو، به این صورت کار می کنند. آنهایی که پایدار و مؤثر هستند، رسانه های انتقال اطلاعات با وفاداری بالا را در درون خود جای داده اند. آنهایی که از کار می افتند یا از هم می پاشند این کار را انجام می دهند زیرا اطلاعات یا نمی توانند جریان پیدا کنند، همگی به نویز تبدیل شده اند یا حلقه های بازخورد کوتاه شده اند.

معیارهای بهتر یا بدتر توهمی یا غیر ضروری نیستند. اگر تصمیم نمی گرفتید که کاری که در حال حاضر انجام می دهید بهتر از گزینه های جایگزین است، آن را انجام نمی دادید. ایده انتخاب بدون ارزش یک تناقض است. قضاوت ارزشی پیش شرط عمل است.

نحوه برخورد ما با بازخورد سیستم و کاری که با آن اطلاعات انجام می دهیم، خواه از شکست درک شده یا موفقیت، می تواند در طول زمان به یک استاندارد تبدیل شود. استاندارد یک قانون انتزاعی یا دستورالعمل سازگار با Lindy است که از طریق آزمایش و تکرار پدیدار می شود. استانداردهای خوب حلقه‌های بازخورد را افزایش می‌دهند و سیستم را کارآمدتر می‌کنند، اما قیمت (شکست/تصحیح) وجود دارد. استانداردهای ضعیف یا بدون استاندارد ممکن است فراگیرتر به نظر برسند، اما در طول زمان به معنای آنتروپی و انحلال است. منسوخ شدن کلان هزینه بالاتری نسبت به خرابی ها و اصلاحات خرد است.

شکست بهایی است که ما برای استانداردها می پردازیم و چون متوسط ​​عواقبی هم واقعی و هم سخت دارد، استانداردها ضروری هستند.

ما در توانایی یا نتیجه برابر نیستیم و هرگز نخواهیم بود.

در دنیایی آلوده به فیات، جایی که مفاهیم اصلاح، بازخورد و حقیقت هر روز از بین می‌رود، جایی که کارت امتیازی زندگی مجموعه‌ای از ارقام بی‌معنی است که توسط بوروکرات‌ها ساخته شده و معیارها «ظلم‌های مردسالاری» هستند، وضعیت فرد چگونه است. قادر به محاسبه ارزش خود، چه نسبت به دیروز خود و چه همسالان خود به طور منظم؟

در حالی که (هنوز) غیرممکن نیست، ارزش و ارزش نسبی مطمئناً اندازه‌گیری دشوار و فوق‌العاده نادرست است. ما نه تنها اشتباه می کنیم، بلکه در مورد آنچه اشتباه می کنیم نیز اشتباه می کنیم، بنابراین تصحیح آن برایمان سخت است.

تصحیح مهم است زیرا همانطور که از کلمه پیداست، این فرآیند "درست کردن" چیزی است که در حال حاضر نیست، خواه قضاوتی در مورد ارزش باشد، رفتار یا عمل. این مستلزم صداقت و تشخیص خطا است!

اگر از اعتراف اشتباه خودداری کنید یا اساساً قادر به انجام آن نیستید، واقعاً چگونه می توانید بفهمید که تصمیمات بهتری می گیرید؟ وقتی میله اندازه گیری شما شکسته است چگونه می توانید چیزی را اصلاح کنید؟ ممکن است فکر کنید کاری که انجام می‌دهید با بالاترین منفعت شما مطابقت دارد، اما در واقعیت احتمالاً آسیب می‌زنید.

مدرنیته سرشار از مردان نابینا است که با ابزارهای شکسته سازه هایی می سازند. در واقع بهترین راه برای فکر کردن به تفاوت بین الف Bitcoin استاندارد و استاندارد فیات قیاس زیر است:

"مرد کور بینایی را کشف می کند:

اقتصاد فیات مانند یک سری از مردان نابینا است که با یک نوار چسب و ابزار شکسته خانه ای می سازند.

Bitcoin مانند بینایی است و یک نوار چسب ثابت و با کیفیت به مردانی که آن خانه را می ساختند داده شد.

این دو خانه از نظر یکپارچگی ساختاری، کاربردی بودن، استفاده از منابع و زیبایی، جهانی از هم جدا هستند." Bitcoin افسانه سوتسکی

پرده فیات و پرده فیات مطلق کاملا.

نه تنها ارزشی که ما برای چیزها قائلیم اشتباه است، بلکه ساختارهایی که ظهور می‌کنند و انگیزه‌هایی که از آنها حمایت می‌کنند همگی تحریف و تغییر شکل می‌دهند.

چیزی که یک روز مبهم شروع می شود (اگر کنترل نشود) کور می شود.

ارزش نسبی

همه ارزش ها البته نسبی است. اتریشی‌ها، و در واقع شواهد عمل‌شناختی و مشاهدات انسان‌ها از هر طبقه‌ای از زندگی، بدون شک ثابت کرده‌اند که نظریه ذهنی ارزش فقط یک «نظریه» نیست.

این نه تنها در مورد ارزش گذاری ما برای چیزها و چیزهای اطرافمان، بلکه در مورد اینکه چگونه برای خودمان، اعمالمان، موقعیتمان در جهان و همه اینها در رابطه با سایر انسان ها ارزش قائل هستیم، قابل استفاده است.

این تفاوت‌های ارزشی این است که چگونه خود را به جلو می‌بریم، یا زمانی که آسیب‌شناسی می‌کنیم، چگونه خود را بیشتر به سمت ناامیدی و نیهیلیسم سوق می‌دهیم.

چگونه می‌توانیم در دنیای مدرن و به هم پیوسته، اولی را اجرا کنیم، بدون اینکه در دومی گم شویم؟

JBP از دیدگاه روانشناختی بهتر از من در اینجا پاسخ می دهد، بنابراین افزوده من به استدلال او مفهوم کاربردی و اقتصادی «پس انداز» در طول زمان خواهد بود.

وقتی کسی بتواند محصول کار (ثروت) خود را در طول زمان، بدون خطر مصادره یا کاهش ارزش ذخیره کند، عدم اطمینان او نسبت به آینده را کاهش می‌دهد، به او امکان می‌دهد تا حساب‌داری کند، از قبل برنامه‌ریزی کند و «به بالا نگاه کند».

نه، این استدلال مارکسیستی «رفع محرومیت» به عنوان راه حل مشکلات انسان نیست. این واقعیت ساده ای است که وقتی یک نفر واقعاً می تواند صرفه جویی، آنها فضایی دارند که ترجیحات زمانی خود را کاهش دهند و می توانند غرور شخصی را که از کار (و نه کمک هزینه) ناشی می شود، ایجاد کنند.

با فردی که در حال حاضر تنها تمرکزش غذا و سرپناه است بسیار متفاوت است. دلیلی وجود دارد که چرا سرزمین های در حال تورم که سرشار از منابع، انرژی و پتانسیل انسانی هستند از نظر اقتصادی بسیار ضعیف هستند.

افزایش وفاداری عمل انسانی

بازی زندگی در جامعه انسانی اقتصادی است. این فرآیند یا مطالعه عواملی است با اهداف (آگاهانه یا ناخودآگاه) که در حین استفاده یا تخصیص منابع (زمان، انرژی، مواد/ماده) تحت فرمان یا مالکیت خود، قضاوت های ارزشی می کنند، تصمیم می گیرند و سپس نسبت به آن اهداف اقدام می کنند.

این مسلماً طعم همان بازی اولیه ای است که همه گونه های زنده انجام می دهند. ما فقط آن را اقتصاد در زمینه انسان شناسی می نامیم.

بنابراین، انجام هر کاری به معنای انجام یک بازی با یک پایان مشخص و ارزشمند است که همیشه می توان کم و بیش کارآمد و ظریف به آن دست یافت.

بنابراین، سوالی که باید از خود خواننده عزیز بپرسید، این است که چگونه می‌توانیم یک بازی معتبر انجام دهیم وقتی مکانیسم امتیازدهی خراب است؟

اگر بازی واقعی زندگی تقلبی باشد، و تابلوی امتیاز فقط یک توهم باشد تا احساس کنید در حال بازی هستید، پس انتظار دارید در طول زمان چه اتفاقی بیفتد؟

آیا مردم صادقانه بازی خواهند کرد؟ آیا آنها رک بازی خواهند کرد؟ آیا آنها در بهترین زمان خود ظاهر می شوند یا به بهترین شکل ممکن ظاهر می شوند؟ چه کسانی واقعاً از سلسله مراتب وضعیت بالا می روند؟ چه پیام ناخودآگاهی برای بقیه ما ارسال می کند؟ چه کسی الگو می شود؟ چه تأثیری بر قضاوت‌های ارزشی و در نتیجه رفتار پایین دست دیگران دارد؟

من مجبور نیستم برای شما پاسخ دهم. فقط به اطراف نگاه کن

ما با دروغ گفتن، تقلب و دزدیدن راه خود را به سوی تصورات نادرست برنده شدن، یا فقط برای زنده ماندن، روح بشریت را از بین می بریم.

بازی های معنادار

برای اینکه انسان‌ها موفق شوند، بازی‌هایی که انجام می‌دهند باید معنایی مرتبط با آنها داشته باشند.

در دنیای فیات، معنا یکی از اولین چیزهایی است که فرسوده می شود.

یک مثال عالی این افراد هستند که «درhome معامله‌گران» که زندگی‌شان به یک ترکیب قمار با اضطراب بالا، فرصت‌طلبانه-ناامیدکننده از نمای تجاری و پورن هاب تبدیل شده است.

من را به یاد نقل قول زیر از کتاب JBP می اندازد:

اما برنده شدن در همه چیز ممکن است به این معنی باشد که شما کار جدید یا دشواری انجام نمی دهید. شما ممکن است برنده شوید اما رشد نمی کنید و رشد ممکن است مهم ترین شکل برنده شدن باشد. آیا پیروزی در زمان حال همیشه باید بر خط سیر در زمان اولویت داشته باشد؟

قمار به سبک وایمار کور نمونه کاملی از پیروزی کنونی درک شده بر فرصت بلندمدت رشد و معنا (پیروزی واقعی) است.

فشارسنج های ما برای معنا شکسته است و به همین دلیل، ما نه تنها بازی های اشتباهی را انجام می دهیم، بلکه چند بازی درست و نادرست موجود را نیز انجام می دهیم. پاسخ شما به فساد در همین جا نهفته است. زمانی که هزینه فساد پایین است، زمانی که با کلیک یک دکمه (brrr)، یک جلسه کمیته توسط کسانی که هیچ پوستی در بازی ندارند (به عنوان مثال، کمیته بازار آزاد فدرال یا مجمع جهانی اقتصاد) یا یک مسابقه محبوبیت (انتخابات) است. ) چه چیز دیگری را انتظار دارید؟

فیات فاسد می کند و فیات مطلق فاسد مطلق می کند.

یک بازی جدید

Bitcoin به ما اجازه می دهد تا فیلمنامه را ابتدا در سطح خرد، شخصی و در طول زمان در سطح کلان ورق بزنیم.

Bitcoinفن آوری ذاتی افزایش اعداد یک راه مطمئن برای انجام همزمان کاری است که اخلاقی است (محصول کار خود را ایمن و خارج از دست دزدان ذخیره کنید) و از نظر مالی پیشرفت کنید

هرگز چنین انقلابی وجود نداشته است. چیزی که وضعیت موجود فاسد را تضعیف می کند، اما به طور ارگانیک در حال ظهور است، به حقوق مالکیت خصوصی احترام می گذارد، با نظم طبیعی همسو می شود، دوست و دشمن را برای تقویت آن تشویق می کند و حامیان خود را (نه حامیان شفاهی، بلکه آنهایی که در بازی پوست دارند) به طور نامتناسبی ثروتمند می کند. صرفاً با حفظ قدرت خرید خود در طول زمان.

هیچ "آلفا" بزرگتری در قرن بیست و یکم وجود ندارد و احتمالاً هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. این یک نقطه عطف برای نوع بشر است و اگر چنین تصور شود، می تواند یک نقطه عطف برای خود را زندگی است.

اگر کارت‌ها همیشه در مقابل شما چیده می‌شوند، شاید بازی‌ای که انجام می‌دهید به نوعی تقلب شده باشد (شاید توسط شما، بدون اطلاع خودتان).

فراتر از مزیت بازی کردن Bitcoin بازی، و چیدن کارت ها به نفع خود، Bitcoinویژگی‌های ذاتی آن را به چیزی تبدیل می‌کند که شما را مجبور می‌کند افق زمانی خود را طولانی‌تر کنید و در نتیجه بازی طولانی‌مدت بهتری را برای خود، خانواده‌تان، قبیله‌تان و جهان انجام دهید.

هیچ اختراع یا کشفی توسط انسان وجود نداشته است که به وضوح بر ترجیحات زمانی شخصی تأثیرگذار باشد Bitcoin - شاید غیر از فرزندان، و این ممکن است دسته دیگری باشد.

زمانی که بتوانید محصول کار خود را با خیال راحت و ایمن برای استفاده در آینده ذخیره کنید، زمانی که نه تنها می توانید آن را به طور ایمن در فضا حمل کنید، بلکه مهمتر از آن در طول زمان، شروع به تفکر و رفتار متفاوت می کنید.

شما شروع به داشتن "فضا" برای انجام بازی های معنادارتر می کنید. بازی هایی که به شما الهام می بخشد. بازی هایی که در آنها مهارت دارید بازی‌هایی که واقعاً می‌توانید در آن‌ها رقابت کنید، که شانس برنده شدن را دارید. امید واقعی در آنجا نهفته است.

این را با توطئه‌ها و دشنام‌هایی که به صورت بازی در می‌آیند، مقایسه کنید، که توسط بت‌های دروغین، قماربازان، سرهای سخنگو و یک دستگاه دولتی سرطانی به شما داده می‌شود. این امید کاذب و منبع بزرگ نیهیلیسم مدرن است.

چند بازی

اما در مورد کسانی که نمی توانند این بازی های جدید را بازی کنند چه می شود؟

خوشحالم که پرسیدی

اقتصاد مجموع صفر نیست، زیرا بازی هایی که در آنها می توانیم موفق شویم یا شکست بخوریم نامحدود هستند.

این ایده که ضریب هوشی یک عامل تعیین کننده برای موفقیت است بسیار محدود است، زیرا موفقیت چند بعدی است و افراد به دلایل مختلف در موارد مختلف برتری می یابند.

برای فعالیت‌های فکری بیشتر، و در دنیایی که به شدت مغزی شده است، ضریب هوشی ممکن است مهم باشد. اما حتی این مورد نیز به چالش کشیده شده و احتمالاً رد شده است (هرچقدر من شخص نسیم طالب را دوست ندارم، استدلال او علیه IQ قوی است).

مایک تایسون نمونه کاملی است که ضریب هوشی را به عنوان یک نشانگر موفقیت رد می کند و در دنیایی نه چندان باریک یا محدود، این نوع نمونه ها شکوفا می شوند.

نکته کلیدی یافتن بازی مناسب شماست، که به احتمال زیاد در جامعه‌ای متنوع رخ می‌دهد که در آن انسان‌ها به دلیل استعدادهای منحصربه‌فرد خود، گزینه‌ای برای کشف، اجرا، تعقیب، نوآوری و افزودن ارزش دارند.

تلاش برنامه ریزی شده متمرکز برای تبدیل همه انسان ها به خودکارهای مطیع که از آنها کار می کنند home بیش از زوم، کورکورانه روی رابینهود قمار می‌کنند و برای امرار معاش خود درآمد پایه جهانی دریافت می‌کنند، محیطی است که در آن افرادی که در میانه منحنی زنگ هستند - که به دنبال چیزی نیستند که معنادار است، بلکه در عوض آنچه به آنها گفته شده است دنبال کنند - به راحتی می توان با یک تست IQ از نظر شناختی طبقه بندی کرد.

آنها NPC ها هستند - مردمی که در نژاد موش های دائمی هستند.

متأسفانه، وجود آنها تا حد زیادی تابع دنیایی است که در آن نجات محصول کار شما دیگر امکان پذیر نیست، و جهت گیری اجتماعی ظهوری نیست، بلکه حکمی است. در این دنیا مجبوری که به یک رعیت مطیع یا یک برده بی انتخاب تبدیل شوی.

شما نمی توانید هیچ بازی جدیدی انجام دهید زیرا تنها بازی ای که باید انجام دهید بازی بقا است. شما یک وابسته هستید. و دولت... از شما می خواهد که بیشتر وابسته باشید. مدیریت دم بلند لمینگ ها بسیار آسان تر از گله کردن شیرها است.

فقط یک بازی وجود ندارد که در آن موفق شوید یا شکست بخورید. بازی‌های زیادی و به‌طور خاص‌تر، بسیاری از بازی‌های خوب وجود دارد - بازی‌هایی که با استعدادهای شما مطابقت دارند، شما را به‌طور مؤثری با افراد دیگر درگیر می‌کنند، و در طول زمان خود را حفظ کرده و حتی بهبود می‌بخشند.

ما می‌خواهیم مردم بازی‌های متعددی را انجام دهند زیرا نه تنها شانس آن‌ها برای رفاه و رضایت را افزایش می‌دهد، بلکه کلان فرصت‌های بیشتری را برای بازی‌های بیشتر باز می‌کند، که به مرور زمان منجر به خلق ثروت بیشتر می‌شود. این گونه است که جزر و مد بالا همه قایق ها را بلند می کند.

وقتی نمی توانید پس انداز کنید، در یک بازی منحصر به فرد گیر کرده اید که در آن احساس می کنید هرگز نمی توانید جلو بروید.

جای تعجب نیست که نیهیلیسم تا این حد بیداد می کند.

همچنین بعید است که شما فقط یک بازی را انجام دهید. شما یک حرفه و دوستان و اعضای خانواده و پروژه های شخصی و تلاش های هنری و فعالیت های ورزشی دارید.

هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که مردم نمی توانند از طریق این شرارت قیام کنند. همانطور که کارآفرینان جدید، اینفلوئنسرها و افراد شایسته ای که خود را با بوت استرپ خود بالا می برند، مطمئناً ممکن است.

مشکل این است که "انرژی فعال سازی" مورد نیاز برای حرکت فراتر از این آستانه به حدی افزایش یافته است که افراد کمتر و کمتری می توانند برخیزند و این بازی های ظریف را انجام دهند. و این به انگیزه‌های بازی کردن کج‌روانه آنها اشاره نمی‌کند.

این امر باعث ایجاد شکاف بیشتر و بیشتر بین دارندگان و نداشته‌ها در جامعه مدرن می‌شود، که در یک «دنیای رسانه‌های اجتماعی» در سطح جهانی تأثیر منفی فاجعه‌باری بر دیدگاه افراد و عملکرد آنها دارد. تنها پناهگاه آنها کم کم به وابستگی به دولت بابا و ایالت پرستار تبدیل می شود.

Bitcoin و فضایی که با اجازه دادن به انسان‌ها برای صرفه‌جویی ساده برای ما ایجاد می‌کند، در را برای بازی‌های صادقانه‌تر و متنوع‌تر باز می‌کند. همچنین به تک تک افراد پس انداز (بازیکن زندگی محتاطانه) قدرت خرید بیشتری در طول زمان می دهد، بنابراین مانند یک ETF در پیشرفت کلان انسانی عمل می کند. هرچه کارآمدتر و پیشرفته‌تر شویم، بازی‌های بیشتری انجام می‌دهیم، مجموعاً ثروت بیشتری تولید می‌کنیم، و هر واحد پول اندازه‌گیری می‌کند و در نتیجه فضای بیشتری برای هر پس‌انداز و استفاده‌کننده از پول ذکر شده بیشتر می‌شود.

Bitcoin جزر و مد فزاینده ای است که همه قایق ها را بالا می برد، در تضاد کامل با دنیای مدرن فیات که شکافی ایجاد می کند که مانند هیچ کس دیگری وجود ندارد.

می دانم که خیلی آسان به نظر می رسد، اما اینطور نیست. خودشه ساده. تفاوت فاحش پیچیده ترین چیزها معمولا از این طریق حل می شوند. نه از نظر جراحی، بلکه به صورت کلی. به سادگی اما نه به راحتی. کاهش وزن به رژیم های غذایی پیچیده نیاز ندارد. فقط باید کمتر بخورید و بیشتر حرکت کنید.

اصلاح جامعه نیازی به بودجه های پیچیده 2,500 صفحه ای هر دو ماه ندارد که توسط هیچ کس خوانده نمی شود و توسط پرستاران به عنوان "قانون" فرش های قرمز نمدی تصویب می شود.homeبوروکرات های سنی اصلاح جامعه صرفاً مستلزم این است که مردم پس انداز بیشتری داشته باشند و فضای ذهنی برای انتخاب مکان و زمان بازی داشته باشند.

این بلوغ است.

بلوغ فرد

هر چه فردی بالغ تر شود، می تواند افق زمانی خود را بیشتر کند. هر چه بلندتر می ایستد دورتر را می بیند.

بلوغ تابعی از اولویت زمانی است. هر چه اولویت بالاتر باشد، کودکی و در نهایت وابسته‌تر هستید، در حالی که هر چه این اولویت کمتر باشد، حاکمیت، مسئولیت‌پذیرتر و بزرگسال‌تر هستید.

جامعه ای که ما در حال حاضر در آن زندگی می کنیم جامعه ای است که به طور فزاینده ای مملو از نوزادان بالغی است که به حسن نیت حاکمان دولت خود وابسته هستند.

همانطور که بالغ می شویم، در مقابل، به طور فزاینده ای فردی و منحصر به فرد می شویم. شرایط زندگی ما بیشتر و بیشتر شخصی می شود و کمتر و کمتر با شرایط دیگران قابل مقایسه است. به بیان نمادین، این بدان معنی است که ما باید خانه ای را که پدرمان اداره می کند، ترک کنیم و با هرج و مرج وجود فردی خود مقابله کنیم.

یک فرد بالغ فردی است که در حال تبدیل شدن به یک فرد است، و در عین حال پیچیده تر، ظریف تر و چند بعدی تر است.

جامعه مدرن از همه ما می‌خواهد که همنوازانی یکنواخت شویم که از ترک خانه تحت حاکمیت «دولت پدر» خودداری می‌کنند.

آن‌ها می‌خواهند ما را در برابر «آشفتگی زندگی» محافظت کنند و در ازای اطاعت و تبعیت ما، ما را در وعده‌های دروغین امنیت بپوشانند.

هر روز که می گذرد، کل نسل بشر بیشتر و بیشتر شیرخوار می شود.

این پیشرفت نیست. این پسرفت است.
فیات ضعیف می شود، فیات مطلق ضعیف می شود.

Bitcoin نشان دهنده حرکت به سمت مسئولیت و بلوغ است. حرکتی به سوی تبدیل شدن به فردی که صاف بایستد و شانه های خود را به عقب برگرداند و با هرج و مرج زندگی مقابله کند.

هر چه جامعه افراد قوی‌تری داشته باشد، قوی‌تر می‌شود.

فراتر از شیرخوارگی دولت

Bitcoin به ما کمک می کند روند و مسیری را که در حال حاضر در آن قرار داریم معکوس کنیم.

نوزاد تقریباً برای هر چیزی که نیاز دارد به والدین خود وابسته است. کودک - کودک موفق - می تواند والدین خود را حداقل به طور موقت ترک کند و دوستی پیدا کند. او برای انجام این کار کمی از خود دست می کشد، اما در ازای آن چیزهای زیادی به دست می آورد. نوجوان موفق باید این روند را به نتیجه منطقی خود برساند. او باید پدر و مادرش را ترک کند و مثل بقیه شود. او باید با گروه ادغام شود تا بتواند از وابستگی دوران کودکی خود فراتر رود. پس از ادغام، بزرگسالان موفق باید بیاموزند که چگونه به اندازه کافی با دیگران متفاوت باشند.

ما به عنوان بزرگسالانی مسئول، دیگر بچه مدرسه ای نیستیم که از مراقبین بخواهیم که به طور منظم به ما بگویند چه کار کنیم. ساختار تمام جامعه مدرن به این شکل است، زیرا بوروکرات ها به چیزی برای بوروکراتیزه کردن نیاز دارند. اگر آنها چیزی یا کسی را تنظیم نمی کنند، پس چه کار دیگری انجام می دهند؟

بنابراین برای تأیید وجود خود، آنها به طراحی چارچوب‌های نظارتی و اجتماعی پیچیده‌تر می‌پردازند که در آن همه نیاز به فعالیت دارند، که به نوبه خود پیچیدگی بیشتری ایجاد می‌کند که نیاز به تنظیم بیشتر دارد.

این یک بنجامین باتن اجتماعی در عمل است و قربانی فرد مستقل است. او توسط نوار قرمز و مزخرفات بی فکری که او را در یک مکعب شیشه ای شکننده «ایمنی» زندانی می کند خفه می شود.

او تمایل خود به "جرات" را از دست می دهد که برای توانایی او در انجام بازی های متنوع و معنی دار بسیار مهم است.

شهامت

همانطور که کوپر می گوید بین ستارهای، فیلم 2014 کریس نولان:

ما قبلاً به آسمان نگاه می‌کردیم و از جایگاه خود در میان ستاره‌ها شگفت زده می‌شدیم، اکنون فقط به پایین نگاه می‌کنیم و نگران جایگاه خود در خاک هستیم.»

یک تمدن پیچیده و بالغ می تواند نگاه خود را بلند کند و جرات کند بهتر شود. بیشتر کشف می‌کند، کارهای بیشتری انجام می‌دهد، بیشتر تولید می‌کند و بیشتر تجربه می‌کند. نه از محل استیصال یا حواس پرتی، بلکه از محل کنجکاوی و شجاعت.

ما آن را از دست داده ایم تنها در طول 24 ماه گذشته، مردم متقاعد شده اند که دیگرانwise افراد سالم خطری برای سلامتی آنها هستند، اینکه باید از همه انسان ها فاصله بگیرند، زیرا همه یک آزمایشگاه پاتوژن در حال راه رفتن هستند، صحبت کردن خشونت است، بوق زدن هیتلر را ستایش می کند، علم چیزی است که شما به آن "اعتماد دارید" و ایمنی به نحوی است. یک فضیلت

ارواح اجداد ما در حال حاضر شرمنده ما هستند.

و جای تعجب نیست جرات کردن نیاز به اعتماد دارد، اما چه اتفاقی برای اعتماد به نفس می‌افتد، وقتی که در تمام زندگی‌تان نوازش شده‌اید و جامعه طوری طراحی شده است که شبیه یک آسایشگاه روانی یا پرستاری باشد. home?

و توجه داشته باشید، همه اینها عمدا توسط برخی مارمولک ها پشت پرده قرمز ساخته نشده است. این تا حد زیادی نتیجه جهت گیری برای ارزش های ضعیف و اندازه گیری پیشرفت با یک کارت امتیازی تقلبی است.

ما باید این را برگردانیم:

در عوض جرأت کنید خطرناک باشید. جرات کنید راستگو باشید جرأت کنید خودتان را بیان کنید و آنچه را که واقعاً زندگی شما را توجیه می کند بیان کنید (یا حداقل از آن آگاه شوید).

برای انجام این کار در مفهوم اجتماعی، با اعتماد به نفس واقعی، باید بدانید که فرشی که روی آن ایستاده اید، باید باشد نه از زیر تو کشیده شود یقین نیاز اساسی انسان است و برای اینکه مانند انسان های عاقل عمل کنیم، باید ابزار سالمی برای رفع آن نیاز داشته باشیم. سالم ترین این است که بتوانید منابع را ذخیره کنید و در نتیجه خطر آینده نامشخص را کاهش دهید.

مدرنیته همه ما را بر روی فرشی ایستاده است که نام تجاری آن "Pull HARDER" است.

Bitcoin از سوی دیگر زمین پایدار است. بدون فرش بدون جن بدون مزخرف فقط نقشه ای که شبیه قلمرو است و فرصتی برای شما برای انجام یک بازی صادقانه با یک کارت امتیازی صادقانه.

در آستانه نزدیک شدن…

خرید سهام

Bitcoin به شما امکان می دهد که حساب کنید.

مدرنیته مانند یکی از آن افرادی است که همیشه مشغول هستند، همیشه استرس دارند، دائماً در عجله به سمت چیزی هستند، در حالی که هیچ چیز اساسی به دست نمی آورند.

حتی بهترین و تواناترین ما هم گرفتار این راکت می شویم. ما آنقدر شلوغ می شویم که به ندرت وقت لازم را صرف بررسی حساب می کنیم.

تصور کنید چند نفر به طور تصادفی در یک جهت خاص می دوند. ناگهان چند نفر دیگر ملحق می شوند، پس از مدتی همه در یک جهت می دوند و هیچ کس نمی داند چرا، از کجا یا به سمت چه می دوند. این زندگی مدرن است. کسی حساب نمیکنه همه ما گرفتار این تردمیل بی وقفه یا چرخ موش هستیم که در آن توقف به معنای حل شدن در فراموشی است.

جنون ازدحام در همه عرصه ها این گونه عمل می کند.

منبع تصویر

برای غلبه بر روند، جدا شدن از جنون ازدحام، ابتدا به شجاعت نیاز دارد و دوم فضای ذهنی برای تشخیص و تصمیم گیری برای خود.

این از آن دسته افرادی است که می تواند در برابر تمایل ظالمانه برای مقایسه مداوم خود با آنچه که امروز دیگران هستند و نه با کسی که هستند بایستد و مقاومت کند. آنها دیروز بودند

این همان معنایی است که یک فرد مستقل است. کسی که توانایی نه گفتن را دارد، وقتی دیگران کورکورانه بله می‌گویند. یا برعکس. مثل آن مردی در آلمان نازی که کورکورانه با جمعیت برخورد نمی کرد. این کیست Bitcoinمن را به یاد می آورد

منبع تصویر

وقتی میل طبیعی خود را برای مقایسه خود با دیگران در نظر می گیریم (که به تنهایی باید در دنیایی همیشه به هم پیوسته تعدیل شود، همانطور که دکتر پترسون در این فصل بحث کرد) و آن را در جامعه ای جاسازی می کنیم که مصرف کور و حدس و گمان افسار گسیخته ناشی از یک نیاز است. زنده ماندن زیرا پس انداز غیرممکن است. سپس آن را با یک شکل دلخواه گروهی-هویت-از طریق-دولتی از فرسایش مسئولیت پوشش دهید - انتظار دارید چه اتفاقی بیفتد؟

شما آن میل نسبی بالقوه خطرناک را به طور کامل آسیب شناسی خواهید کرد و در طول زمان به خدا می داند چه متاستاز می کند.

Bitcoin به شما اجازه می دهد یک بار دیگر ابتدا روی خودتان تمرکز کنید و سپس روی آنچه که در مرحله بعد اهمیت بیشتری دارد. بله، شما همچنین دارایی خود را با سایر HODLers های بزرگ می سنجید، اما با تقویت ترازنامه شخصی و درآمد شما، فضایی برای نفس کشیدن دارید و سهام.

آیا می‌خواهید به جلو حرکت کنید، ارزش بسازید، کسب‌وکار بسازید و ثروت کافی برای رسیدن به آن توسعه دهید؟ یا می خواهید کمی استراحت کنید؟ آیا می خواهید شاید یک خانواده تشکیل دهید؟ آیا می خواهید یک کسب و کار کوچک در سبک زندگی در گوشه ای زیبا از جهان راه اندازی کنید؟ شاید یکی از بسیاری از مواردی که به زودی ظاهر می شود Bitcoin سواحل؟

اختیاری زمانی وجود دارد که شما توانایی ذخیره کردن را داشته باشید.

Bitcoin خودمراقبتی است

با ذخیره محصول کار خود در چیزی غیرقابل نفوذ و فسادناپذیر، در واقع به خود آینده خود خدمت می کنید.

با انتقال ثروت خود در طول زمان، در آینده اختیاری خواهید داشت. به این ترتیب، بهتر می توانید به جای ظالم شدن، با خودتان مذاکره کنید. ظالم کسی است که هیچ گزینه ای ندارد، یا حداقل احساس می کند که هیچ گزینه ای ندارد، بنابراین به همه حمله می کنند. آنها می گیرند، آنها را مجبور می کنند و نارسایی های خود را به دیگران فرافکنی می کنند.

آیا منصفانه با خودتان مذاکره می کنید؟ یا تو ظالم هستی که خودت را برده ای؟

این سمیت واقعی است، نه امید آن Bitcoin به مردم داده است و انبوهی از خستگی ناپذیر Bitcoinافرادی که از همان ابتدا کلاهبرداری می کردند و آزادانه آموزش می دادند.

اجازه ندهید این فروشندگان نفت مار، مشتاقان بانک مرکزی دیجیتال (به عنوان مثال، شیط‌کوین‌ها) و بوروکرات‌ها با ایجاد این باور شما را فریب دهند که منسوخ شوید. Bitcoin و طرفداران آن برای شما سمی هستند.

همانطور که در فصل سوم مجموعه بحث شد، Bitcoin و Bitcoinاینها برای امپراتوری دروغ و تمام ارگان های مرکزی آن سمی هستند.

Bitcoin در حال صرفه جویی است. Bitcoin مسئولیت است.

پس انداز سنگ بنای واقعی جامعه است زیرا در طول زمان به شما اطمینان می دهد. برای تبدیل شدن به کسی که از یک مکان آرام و مالکیت عمل می کند در مقابل فردی که از ناامیدی و قربانی عمل می کند بسیار مهم است.

مسئولیت، سنگ بنای تحت اللفظی رفتار کارکردی انسان و محدودکننده طبیعی آزادی بی‌پیوند است. در مقیاس کلان امکان توسعه یک جامعه قوی و اخلاقی با مرزهای سالم و مؤلفه های قوی را فراهم می کند.

چه کارهای بزرگتری از عشق می تواند برای خود، خانواده، قبیله و دنیا انجام دهد؟

Bitcoin در حال صرفه جویی است.
Bitcoin مسئولیت است.
Bitcoin اخلاقی است
Bitcoin عشق به خود است
ساده

این یک پست مهمان توسط الکس سوتسکی، نویسنده کتاب «مانیفست غیرکمونیستی"، " Bitcoin Times و میزبان anchor.fm/WakeUpPod. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند Bitcoin مجله.

منبع اصلی: Bitcoin مجله