باقیمانده، انگل و توده ها

By Bitcoin مجله - 2 سال پیش - زمان مطالعه: 16 دقیقه

باقیمانده، انگل و توده ها

اعضای باقی مانده به سمت Bitcoinدر حالی که سایر طبقات جامعه، انگل ها و توده ها، متخاصم یا ناآگاه باقی می مانند.

تحلیل روانشناختی کهن الگوهای اصلی

در سپتامبر 2021، من یک قطعه نوشتم به نام "Bitcoiners The Remnant هستند، توده ها مهم نیستند"

این مقاله از مقاله باورنکردنی دهه 1930 توسط آلبرت جی ناک الهام گرفته شده است.شغل اشعیا"

در آن، من تمایز بین دو کهن الگوی گسترده (بازمانده و توده‌ها) را پوشش دادم و دلیل آن را توضیح دادم. Bitcoiners اولی هستند، در حالی که عمومی و جمعیت لمینگ مانند دومی هستند. من از آن برای ارائه برخی ایده‌ها در مورد پذیرش انتخابی در مقابل «پذیرش انبوه»، چگونگی وقوع لحظات صفر به یک و چگونگی ادامه روندها با نیروی اینرسی توده‌های عقب مانده استفاده کردم.

من همچنین لحظاتی را به کشف باقیمانده در «داستان‌های بزرگ» اختصاص دادم، به‌ویژه برخی از بهترین‌های دوران ما، مانند «ماتریکس» و «باشگاه مبارزه».

ایده باقیمانده عموماً به عنوان ایده ای کتاب مقدس در نظر گرفته می شود، اما جوهر آن بسیار قدیمی تر است و در تمام وجود انسان نفوذ می کند. داستان بازمانده، داستان بازمانده، قهرمان، پیشگام و فرد نجیب است. از ابتدا با ما بوده و تا پایان نیز وجود خواهد داشت.

آین رند، یکی از قدرتمندترین متفکران تاریخ، آنها را به‌عنوان «محرکان اصلی» یا «مردان ذهن» به‌ویژه در «آتلاس شانه‌کرده» و «سر چشمه» معرفی کرد. او همچنین آنها را در مقابل کسانی قرار داد که از آنها به عنوان "غارتگر" و "غارتگر" یاد کرد. اینجا جایی است که می خواهم کمی بیشتر حفاری کنم.

مقاله اولیه من فاقد کاوش در روان هر کهن الگو بود و به طور دقیق یک کهن الگوی سوم و بسیار مهم را متمایز نکرد: انگل.

شاید به همین دلیل است که برخی افراد تحریک شدند و من را "نخبه‌گرا"، "تولید کلاوس شواب"، "مگالومانیک" و غیره خطاب کردند. ، یا از انگل های طبیعی که همیشه توسط آنچه درست است تهدید می شوند. و این خوب است.

در این بخش دوم، امیدوارم بتوانم آنها را بیشتر تحریک کنم، در حالی که برای تعدادی از «بازمانده‌های خفته» که به دنبال آن هستند، توضیح مختصری ارائه کنم.

کار رند برای من الهام‌بخش بزرگی بوده است، نه فقط به خاطر ایده‌آل‌ها و قدرت پیام او، بلکه به دلیل شیوایی و دقت او در طراحی شخصیت‌هایی که ویژگی‌های هر یک از این سه کهن‌الگو را تجسم می‌دهند. شخصیت‌های اصلی او ارزش‌ها و فضایل مرد یا زن ایده‌آل را تجسم می‌دادند، آنتاگونیست‌ها انگل‌هایی ناقص و ترسناک بودند، و در برابر پس‌زمینه‌ای از توده‌های ناامید ارائه می‌شدند که، در حالی که قلبشان غالباً خوب بود، توسط انگل‌ها (به ضرر خود) سلاح گرفته می‌شدند. ).

من از این مدل برای توصیف و کشف هر یک از روان‌های کهن الگوی کلی در بازی بزرگ زندگی استفاده خواهم کرد.

با آن هر کاری که می خواهید انجام دهید. آنچه می توانید از آن برداشت کنید. اگر این مورد شماست، آزرده شوید، یا اگر یک باقیمانده هستید، الهام بگیرید.

بازمانده

قبل از اینکه بخواهیم این انگل ها را بررسی کنیم، یا اینکه چرا توده ها کاری را انجام می دهند، بیایید کهن الگوی مهم را مرور کنیم: باقیمانده.

در حالی که من بر روی یک Bitcoin مجله فضاهای در مورد مقاله قبلی، ایده ای در ذهن من شکل گرفت. ایده این است که تعداد Remnant در خارج از کشور بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما می دانیم، و نسبت کسانی که هستند در مقابل کسانی که باید از برق جدا شوند احتمالاً توزیع 80 به 20 است.

به عبارت دیگر، در میان 20 درصد گسترده‌تر توزیع انسان‌هایی که «بازمانده‌ها» هستند، شاید تنها 20 درصد آن‌ها «فعال» باشند، و از این میان، 20 درصد ممکن است «رادیکال» در نظر گرفته شوند. اساساً تا آخر 80/20 است.

تا آخر لاک پشت هاست مرد… منبع.

البته، ما می‌توانیم این موضوع را به حد افراط برسانیم و تا زمانی که یک Remnant's Remnant's Remnant's Remnant را کشف کنیم، به تقسیم بندی ادامه دهیم، اما این مضحک خواهد بود. پس بیایید روی سه طبقه بندی کلی تمرکز کنیم:

1. باقیمانده خفته

2. باقیمانده فعال

3. باقیمانده رادیکال

بقایای خفته

اگر 20 درصد از انسان‌ها به‌طور کهن‌تیپیک مواد «باقیمانده» هستند، 80 درصد آن‌ها غیرفعال هستند.

آنها یا گرفتار مشاغلی هستند که دوست ندارند، تحت تربیت ضعیف والدین قرار گرفته‌اند، در مدرسه یا رسانه‌ها به آنها تلقین شده‌اند، در جوامعی از هم گسیخته زندگی می‌کنند یا به نوعی، شکل یا شکلی با مشکل مواجه می‌شوند. محیط آنها (پرورش).

آن‌ها در «ماتریکس» هستند، هنوز قطع نشده‌اند، اما آن خارش را دارند، آن انشعاب در ذهنشان که به آنها می‌گوید «چیزی خاموش است».

آنها مهندس یا هنرمند واقعاً با استعدادی هستند که شما می شناسید، که تقریباً در آنجا حضور دارند و همه موارد لازم برای عالی بودن را دارند، اما این جهش ایمان را انجام نداده اند. شاید آنها به نوعی ایدئولوژی زباله فکر کرده اند که برده جامعه هستند و منافع شخصی آنها اهمیتی ندارد.

در برخی موارد، آنها تا حدی افرادی با قرص قرمز هستند، آنقدر بیدار هستند که بدانند ما در یک شبیه سازی دنیای دلقک زندگی می کنیم، اما هنوز قرص نارنجی را مصرف نکرده اند، یعنی آنها قبل از شروع کار هستند.Bitcoinاورژانس.

مانند همه چیز، این یک بازی اعداد است. تعداد Dormant Remnant بیشتر از Active Remnant وجود دارد. آنها «اکثریت ساکت» هستند، اما وقتی فشار وارد شود، به طور شهودی و غریزی در سمت راست تاریخ صف خواهند کشید.

اگر سیگنال به اندازه کافی قوی، خالص و مستقیم باشد، آنها را از خواب بیدار می کند. اینها مواردی هستند که باید روی قطع برق تمرکز کنیم. اینها افرادی هستند که در واقع گوش می دهند، نه فقط به صورت منفعلانه فقط برای نادیده گرفتن می شنوند.

باقیمانده فعال

اینها 20 درصد از 20 درصد هستند، کسانی که قرص پرتقال مصرف کرده اند. کسانی که از «ماتریکس» خارج شده‌اند، از خواب بیدار شده‌اند، میدان‌های بی‌پایان باتری‌های انسانی را با چشمان خود دیده‌اند و اکنون می‌توانند فراتر از دروغ‌ها و تبلیغات را ببینند. آنها نه تنها می توانند حقیقت را تشخیص دهند، بلکه می توانند آن را بیان کنند.

آنها اقلیت نابردبار هستند. 4 درصد کل که آخرین سنگر امید و آزادی را تشکیل می دهند. آنها صهیون را تشکیل می دهند.

یکی از اعضای Active Remnant به احتمال زیاد a Bitcoiner نه، این بدان معنا نیست که برخی از لمینگ ها که خریده اند bitcoin IOU در PayPal برای افزایش دلار. یعنی الف Bitcoinچه کسی می‌داند چرا اینجا هستیم، ممکن است یک گره را راه‌اندازی کند، دارد نارنجی عزیزانش را قرص می‌دهد، به مالکیت خصوصی، آزادی، مسئولیت و استقلال احترام می‌گذارد، و حاضر نیست در برابر دستورات کور طبقه انگلی تسلیم شود.

اگر در حال خواندن این مطلب هستید، احتمالاً در این گروه هستید.

باقیمانده رادیکال

این دسته نهایی 20% از 20% از 20% است.

اینها نخبگان طبیعی، 1٪ واقعی، رهبران، مرتدین، جنگجویان بی باک در خط مقدم هستند که نه تنها از عقب نشینی امتناع می ورزند، بلکه به جلو می روند، علیرغم شانس های غیرقابل حل، و به همه باقیمانده ها یادآوری می کنند که حقیقت ارزش مردن را دارد. برای.

آنها 300، ویلیام والاس، اسکندر کبیر، نیکولا تسلا، اسحاق نیوتن، گالیله، استیو جابز، مورفئوس، نئو و ترینیتی هستند.

اسپارت ها در مقابل آرکادی ها. منبع: MakeAGif.com.

علیرغم اینکه اقلیت نهایی هستند (کمتر از 1٪)، آنها استاندارد را تعیین می کنند. آنها سرعت را تعیین می کنند و باعث پیشرفت می شوند. مانند نوک نیزه، حجاب را سوراخ می کنند و اجازه می دهند بقیه تیر وارد شود و به دنبال آن اینرسی و وزن عصا (توده ها) وارد می شود.

یادآور افسانه جنگجویان باستانی است (نمی‌توانم به خاطر بیاورم آن را کجا شنیده‌ام): در هر گروه 100 نفری؛

ده نفر نباید آنجا باشند و فوراً می میرند، هشتاد نفر فقط فضا را اشغال می کنند، ده نفر می دانند چگونه بجنگند، و از این 10 نفر، یک جنگجو همه تفاوت را ایجاد می کند.

این جنگجو بازمانده رادیکال است. و در حالی که ممکن است زمین را به ارث نبرد، زیرا او اغلب شهید است، برای همیشه از او یاد می شود. ممکن است غم انگیز باشد، اما این نقش اوست، و او آن را می پذیرد، زره خود را بر تن می کند و با شهامت شیر ​​پیش می رود.

از کجا می توان باقی مانده را پیدا کرد؟

همانطور که خدا به اشعیا گفت، شما می توانید از دو چیز مطمئن باشید:

باقیمانده وجود دارد آنها شما را پیدا خواهند کرد

Remnant آنجا هستند. هر جا که می روم با آنها ملاقات می کنم. آنها به من سلام می کنند و به من می گویند که پیام درست است. چه در یک کنفرانس، چه در یک شام، چه در DM های من، چه در فضاهای توییتر یا آن شخص دیگری در فرودگاه که از پوشیدن ماسک خودداری می کند. میدونی کی هستی

همانطور که شبیه سازی دنیای دلقک به فرسایش تار و پود واقعیت ادامه می دهد، ما باید به خاطر داشته باشیم که این ما هستیم که زمین را به ارث خواهیم برد، زیرا ما "حلیم" به معنای باستانی اصطلاحی هستیم که جردن پیترسون به من کمک کرد تا دوباره تعریف کنم:

حلیم هستند "کسانی که شمشیر دارند، می دانند چگونه از آن استفاده کنند، اما انتخاب می کنند که آنها را غلاف نگه دارند.»

پس از هر فاجعه یا چرخه بزرگ، این کسانی هستند که به دلیل آمادگی یا از طریق اراده و قدرت شخصیت باقی می مانند که به عنوان باقیمانده تعریف می شوند. این آنها هستند که زمین را به ارث خواهند برد... در کنار چند گوسفند خوش شانس که تصادفاً به بهشت ​​سقوط کردند.

بنابراین، باقیمانده را پیدا کنید. با آنها پیوند برقرار کنید، روابط را تقویت کنید. اگر مطمئن نیستید کجا هستند، در اینجا چند نکته وجود دارد:

BitcoinersEntrepreneurs Healers Tinkerers Engineers Artists مبارزان بدنسازانBitcoin توییتر

البته از احتیاط استفاده کنید. توده ها مانند انگل ها همه لایه های جامعه را غرق کرده اند. یک توزیع از نوع پارتو احتمالاً در اینجا نیز اعمال خواهد شد، بنابراین صحت آن را جستجو کنید.

انگل

این کهن الگوی است که در قسمت اول توضیح ندادم. رند آن‌ها را «موچر» نامید. اکثر مردم آنها را "نخبگان" می نامند، که اساساً نادرست است، زیرا نخبه بودن به معنای استثنایی بودن در چیزی است.

انگل‌ها کسانی هستند که در رقابت با شایستگی شکست خورده‌اند و باید روش‌هایی برای استخراج بسازند که به ضرر دیگران به نفع خودشان باشد. به عبارت دیگر، آنها یک منفی خالص بر روی سیستم هستند.

من در یک جنگ صلیبی بوده‌ام تا بهترین‌هایمان را دوباره به عنوان نخبگان طبقه‌بندی کنم، در حالی که کلمه «انگل» را در جایی که به آن تعلق دارد به کار می‌برم. من حتی دو سال پیش یک قطعه کامل در مورد آن نوشتم:

"در حمایت از نخبگان"

آنها چه کسانی هستند؟

آن طور که من می بینم، توده ها هنوز 80 درصد و باقیمانده ها 20 درصد هستند، اما به نظر می رسد زیرمجموعه ای از هر کدام به نوع انسانی که با استخراج ارزش از سیستم زندگی می کند، تبدیل می شود.

آنها یا عبارتند از:

یک بقایای شکست خورده، عضوی کمی تواناتر، اما عمیقاً حسود توده ها

اگر بازمانده بودند، نمی‌توانستند در بازار آزاد شایستگی رقابت کنند، بنابراین در عوض مهارت و نبوغ خود را برای دزدی از دیگران بهتر از خودشان به کار می‌گرفتند. اگر عضوی از توده‌ها، ذهنیت قربانی را که دایه‌هایی مانند مارکس از آن حمایت می‌کردند، می‌پذیرفتند و تصمیم می‌گرفتند که بهتر است با هم متحد شوند و از مافوق خود بدزدند، به جای اینکه از آنها یاد بگیرند و در کنار آنها کار کنند تا انسان‌های بهتری شوند.

آنها در دنیای مدرن دلقک‌های فیات‌محور تکثیر شده‌اند، زیرا انگیزه‌های شکسته امکان رشد انگل‌ها را فراهم می‌کند، دقیقاً مانند یک رژیم غذایی نامناسب برای محیطی که آنها در بدن شما رشد می‌کنند، و مکان‌های ناپاک به آنها اجازه می‌دهد در طبیعت یا به‌ویژه ساخته‌شده توسط انسان تکثیر شوند. مناطق

قدرتمندترین نوآوری آنها اثبات سهام است و دستاورد آنها پول واقعی است.

اثبات سهام

اثبات کار قانونی است که باقیمانده بر اساس آن زندگی می کند. در واقع، توده‌ها نیز به‌طور کلی، علی‌رغم اینکه تا حد زیادی از آن بی‌خبر هستند، و خیلی‌ها می‌خواهند چیزی را بدون هیچ چیز به دست آورند، همین‌طور هستند.

اثبات سهام توسط انگل ها به عنوان مکانیزمی طراحی شد که از طریق آن می توانند ثروت را بدون نیاز به کار از سیستم استخراج کنند. در واقع، طی هزاران نسل، آن‌ها آنقدر به کار حساسیت پیدا کرده‌اند که سطح معجون انگلی به اوج‌هایی رسیده است که قبلاً دیده نشده بود، «دولت دموکراتیک» یکی از نمونه‌های اصلی آن است:

شما نمی توانید از آن دزدی کنید homeکمتر آدمی چون چیزی برای گرفتن ندارد دزدی از توده ها زیباست، اما چیز زیادی برای برداشتن وجود ندارد دزدی از باقیمانده سودآورترین است و بنابراین توسط انگل ها بهینه شده است.

هر نامی که باشد، و هر قدر که ممکن است خود را پنهان کند، همیشه می‌توانید انگل و ترفند آن‌ها را زمانی که به «رهایی توده‌ها» اشاره می‌کنند و آنها را حول یک هدف جمع می‌کنند تا اعضای مولدتر جامعه را که فقط می‌خواهند باشند، بشناسید. لعنتی را تنها گذاشت

"مالیات بر ثروتمندان" از انگل هایی مانند AOC به ذهن خطور می کند، یک مدل شکست خورده که بسیار شبیه به خر از "شرک" بود و بنابراین یک پیشخدمت شد. شاید او به دلیل انجام یک کار احمقانه اخراج شده باشد، یا فقط به رئیسی که احتمالاً یک دهه بیشتر برای ایجاد یک تجارت کار کرده است، حسادت می‌ورزد، بنابراین او تصمیم می‌گیرد به بازی پیچیده دزدی معروف به سیاست بپیوندد. بازی نهایی انگل.

بوروکرات ها، سیاستمداران، برنامه ریزان مرکزی و بانکداران مدرن، همه آنها طبقه انگل هستند.

آن‌ها همیشه از پیام «ما همه در این با هم هستیم» استفاده می‌کنند تا گوسفندان را فریب دهند تا یک دروغ را باور کنند، و ترس خود را برای دزدی و فشار بیشتر بر Remnant مسلح کنند.

روانپزشک

به گفته روانشناس آزادی و Bitcoiner Nozomi Hayase، انگل‌های جهان شبیه دسته‌ای از انسان‌های متفاوت روان‌شناختی هستند که به عنوان یک روان‌پزشک شناخته می‌شوند.

این کسی است که فاقد آن سیم‌کشی ذاتی برای همدلی است و در نتیجه دنیا را با همان لنز نمی‌بیند، احساس نمی‌کند یا تجربه نمی‌کند.

من اخیراً پادکستی را با او ضبط کردم که دیدگاه من را در مورد شیوع به تنهایی در روان یک انگل به چالش کشید.

شاید افرادی به دنیا بیایند که اساساً و به طور طبیعی مستعد رفتار کردن به شیوه‌ای خاص، عاری از ارزش‌های همدلانه هستند و به این ترتیب، بیشتر شبیه یک ماشین انگیزشی عمل می‌کنند. آنها ممکن است نه تنها در یک جامعه فیات رشد کنند، بلکه به دنبال بهبود آن نوع محیط باشند تا بتوانند از آن بهره کامل ببرند.

و در حالی که این ممکن است در کوتاه‌مدت، یا برای هر جدول زمانی که مناسب می‌دانند، مطابقت داشته باشد، زندگی همدلی، عشق و خلأ ایجاد کرد که در انسان‌ها به عنوان راهی برای وجود در یک چارچوب زمانی طولانی‌تر، و شاید حتی ممکن است فراتر رود، ایجاد کرد. زمانی

نمی‌دانم - اما قطعاً کارهای هایاس را دنبال می‌کنم و در قسمت سوم سریال Remnant عمیق‌تر به این موضوع خواهم پرداخت.

از کجا می توان انگل ها را پیدا کرد؟

در شکاف‌ها و شکاف‌هایی که ارزش ایجاد می‌شود، پیشرفت صورت می‌گیرد و نوآوری رخ می‌دهد. انگل ها برای استخراج به پیشرفت واقعی و خلق ثروت نیاز دارند و هر چه پیشرفت یا ثروت بیشتر باشد، راحت تر می توانند خود و فرآیندهایشان را استتار کنند.

علاوه بر این، اگر رابطه بین انگل ها و بیماران روانی دقیق باشد، طبیعت ذاتی آنها به این معنی است که آنها به دنبال مکان هایی برای پنهان شدن هستند.

بوروکراسی ها، اثبات سهام و کهنه، موسسات سلسله مراتبی نمونه هایی از مکان هایی هستند که این سلول های سرطانی را می توان یافت، و نمونه های زیر انواعی از چگونگی بروز سرطان هستند:

دولت بانکداری مرکزی تنظیم کننده بانکداری مدرن

به انواع افرادی که در این «کمیته‌ها» کار می‌کنند توجه کنید.

رند آنها را درخشان، شیوا و دقیق در «اطلس شانه انداخته» به تصویر کشید، به عنوان مثال، جیم تاگارت، رابرت استدلر، وسلی موچ و لیلیان ردن.

در زندگی واقعی، آنها جانت یلنز، کریستین لاگاردز، جو بایدنز و امثال آنها هستند. رائول پال همچنین یک نمونه بزرگ در دنیای واقعی از انگل است که به عنوان یک باقیمانده ظاهر می شود و فقط توده ها را فریب می دهد.

در بازار آزاد، ما باید به فراخوانی کلاهبرداران ادامه دهیم.

دلیلی وجود دارد که مرد یا زن کمیته متنفر است bitcoin. هیچ کمیته ای وجود ندارد، جایی برای آنها نیست. آنها قادر به ساختن نقشه های مفصلی نیستند که در آن بتوانند به آرامی ثروتی را که دیگران ایجاد کرده اند استخراج کنند.

مطمئناً، بوروکراسی ها در الف وجود خواهند داشت Bitcoin استاندارد، و من مطمئن هستم که انگل های زیادی در هر صنعت و بعد از وجود انسان وجود خواهد داشت، اما تفاوت این است:

در یک Bitcoin استاندارد، بوروکراسی ها ورشکست می شوند. آنها نمی توانند تبدیل به شنیع هایی شوند که امروزه در اطراف خود می بینیم، که در آن احمق های بی فایده کارهای مزخرفی انجام می دهند تا وانمود کنند که دارند کاری انجام می دهند، در حالی که در واقع آنها زالو هستند.

در یک Bitcoin استاندارد، سازمانی با ناکارآمدترین بوروکراسی و بیشترین هجوم انگل ها می میرد. این "طولانی زندگی می کند و موفق نمی شود."

این مزیت طبیعی ذاتی یک استاندارد اقتصادی است که ریشه در واقعیت دارد، استانداردی که به عنوان اثبات کار وجود دارد، استانداردی که تجسم زمان است - پول انرژی.

انگل نمی تواند زنده بماند، چه رسد به اینکه در چنین مکانی رشد کند.

توده ها

در اینجا به عنوان "گوسفند" یا "لمینگ" نامیده می شود، آنها به طور همزمان بی خطرترین و خطرناک ترین از همه هستند - در یک جامعه کارآمد بی ضرر هستند زیرا آنها دو ارزش خود را اضافه می کنند و به زندگی ادامه می دهند، گاهی اوقات عالی و قیام می کنند، اما بیشتر میانگین باقی مانده؛ خطرناک در یک جامعه فیات (مثلاً دموکراسی) به دلیل حماقت، ترس، حسادت و فقدان شخصیتی که به آسانی مورد استفاده قرار می گیرد.

اما به یاد داشته باشید که کاپیتان متعلق به خطرناک ترین دشمن حقیقت و آزادی است، گاوهای محکم و بی حرکت اکثریت. خدایا، ظلم وحشتناک اکثریت.»

-فابر به مونتاگ، «فارنهایت 451» نوشته ری بردبری

در ذهن توده ها چیز زیادی برای کاوش وجود ندارد، زیرا آنها تا حد زیادی بی فکر هستند. می‌بینید که آنها در مشاغل مزخرف کار می‌کنند، مانند کارگزار TSA، بسته‌بندی کیف در یک خواربارفروشی یا «بازبین ماسک» در ورودی‌های فرودگاه و مراکز خرید.

آنها افرادی هستند که رژیم غذایی ثابتی از CNN، فیس بوک، نتفلیکس، Uber Eats، Real Vision و McDonalds مصرف می کنند، در حالی که از پست ترین موجودات دوپا، خواه آنتونی فائوسی، پال، لاگارد یا بایدن هستند.

آنها برای انطباق و اطمینان بیش از هر چیز ارزش قائل هستند. آنها بر این باورند که اطاعت یک فضیلت است و آن را با تمام قدرت رقت بار خود نشان خواهند داد. آن‌ها هر آنچه را که ارباب‌شان به آنها گفته شود باور می‌کنند و اولین کسانی هستند که به خاطر «اقدام غیرقانونی» همسایگان خود برای حضور اعضای خانواده برای روز شکرگزاری در طول یک بیماری همه‌گیر جعلی، «دفع» یا «دفع» می‌کنند.

تصویر زیر آنها را با شکوه تمام نشان می دهد:

روز شکرگزاری 2021، منبع.

پابلو، یکی از دوستان خوب من، به من کمک کرد تا در طی یک گفتگو در السالوادور، توده ها را به خوبی تشبیه کنم. آنها «مردمی» هستند که به گونه‌ای عمل می‌کنند که گویی دستورات واقعیت هستند، و وقتی با واقعیتی واقعی مواجه می‌شوند که با مدلی که به آن‌ها دستور داده شده است مطابقت یا مطابقت ندارد، شروع به عملکرد نادرست می‌کنند و خود را مانند بی‌ذهن و شکسته تکرار می‌کنند. خودکارها

تصویری که به ذهن خطور می کند مربوط به برخورد مکرر رومبا با دیوار است.

توده ها منبع: MakeAGif.com.

من نمی‌دانم در اینجا در مورد آنها چه بگویم جز اینکه تنها زمینی که به ارث خواهند برد، همان زمین باقیمانده یا انگل است. آنها نسبت به نحوه به وجود آمدن آن غافل خواهند بود و نسبت به درست، غلط یا خنثی بودن آن تا حد زیادی بی تفاوت خواهند بود. به خاطر آنها، به خاطر ما، و برای بقای بشریت، تنها می توان امیدوار بود که باقیمانده پیروز شود.

دیگرwise، ما منتظر موارد زیر هستیم:

منبع

استثنائات به قانون

ممکن است استثناهایی در قاعده وجود داشته باشد ... شاید.

پیچیدگی و چند بعدی بودن انسان به این معنی است که تعمیم اینکه چه کسی ممکن است یک باقیمانده، یک انگل یا عضوی از توده ها باشد، دشوار است.

حقیقت این است که هر کسی می تواند در چیزی استثنایی باشد. همه ما منحصربه‌فرد هستیم و به کارگیری قصد و تلاش ما برای رسیدن به هدفی خاص می‌تواند ما را نه تنها به تسلط بر حرفه‌مان، بلکه به شهرت کاری که انجام می‌دهیم و احساس عمیق تحقق بخشیدن، سوق دهد.

تسلط = محرک داخلی کهن الگوی Remnant Renown = سیگنال خارجی به سایر Remnants Fulfilment = پاداش

بنابراین می‌توان استدلال کرد که مردم همه در رشته خودشان باقی‌مانده‌اند، و اگرچه من موافقم، مطمئن نیستم که این تسلط بر یک سوال منحصر به فرد صنایع دستی باشد، علیرغم اینکه امیدواری همه ما «بقایایی» هستیم چقدر فریبنده است.

بله، همه ما در چیزهای منحصر به فرد خود خوب هستیم، اما "Remnant" یک شخصیت است. یک چیز ذاتی در آن وجود دارد. این یک انرژی و یک غریزه است. این یک قاب طبیعی است. به نظر می‌رسد که در هر دوره‌ای که پدیدار می‌شود، نشان‌دهنده زورگویی زمان است.

بنابراین، در ذهن من، فراتر از یک «کاردستی» یا «ورودی» است و بیشتر یک است راه بودن

البته شخصیت تلفیقی از طبیعت و پرورش است. بنابراین، از طریق شرطی سازی، شاید بتوان ارزش های باقی مانده را آموخت و به دست آورد. هیچ‌کس نمی‌داند که ترکیبی از طبیعت و تربیت در مورد «شخصیت» چیست، اما این البته جایی است که انگیزه‌ها اهمیت دارند، زیرا آنها چارچوبی را برای توسعه یک اخلاق یا غیراخلاقی تعیین می‌کنند.

بنابراین، این یک کار سخت است. بخش بزرگی از من استدلال می‌کند که همیشه یک طبقه از انسان‌های استثنایی در دریایی از انسان‌های متوسط ​​وجود خواهد داشت. اما شاید این فقط تابعی از مسیر ما برای تبدیل شدن به انسان کامل (به صورت فردی و جمعی) باشد.

انسان شدن

هایاس در آخرین پادکستی که با او ضبط کردم به نکته بسیار مهم دیگری اشاره کرد.

او استدلال کرد که ما به عنوان یک گونه هنوز در حال «انسان» شدن هستیم و بهایی که باید در این سفر بپردازیم، مبارزه و پیروزی بر وجود یک ماتریکس واقعی است که توسط «نخبگان» روان‌پریشی که من پیشنهاد کرده‌ام به ما تحمیل شده است. انگل ها

من با این احساس موافق هستم، زیرا نقشی که انگل بازی می کند مانند مار در باغ عدن است. آنها وجود دارند تا باقیمانده را تیز نگه دارند، آنها را بیدار کنند و ناخواسته آنها را مجبور به تکامل کنند. مانند ماسه ای که شن صدف را به مروارید تبدیل می کند یا فشاری که زغال سنگ را به الماس تبدیل می کند.

انتخاب طبیعی لزوماً به خاطر ما اتفاق نمی‌افتد، بلکه از طریق ما اتفاق می‌افتد، و پیدایش یک محیط انگلی مملو از ترکیبی از خودکارهای گنگ و کور از یک طرف و خون‌آشام‌های انرژی روانی از سوی دیگر، بخشی از فرآیند روشنگری است.

در واقع، من این را در پادکست اخیر با مکس کایزر تکرار کردم، جایی که گفتم:

"اگر این روان پریشی توده ای بهایی است که باید بپردازیم تا بشریت به یک آسیب برسد Bitcoin استاندارد و فراتر از غل و زنجیر فیات، پس چنین باشد.»

مسلماً، نقش بزرگ شر این است که "خوب" را صادقانه نگه دارد. برای اینکه خوب آگاهانه تر، کامل تر و ضد شکننده تر شود.

بدون محرک بیرونی مار در باغ، خیر صرفاً معصوم است و معصومیت اولین چیزی است که از بین می رود. در این پرتو، من یک راه نهایی برای تعریف باقیمانده ها دارم:

آنها موجودات زمینی هستند که در تلاش برای تبدیل شدن به انسان های "کل" و یکپارچه هستند. در سفر برای تبدیل شدن به بهترین نسخه از خود، آنها باید عملکردی ترین ویژگی های انسان همدل، روحی و منطقی، تجربی، انگیزه محور و حیوان ابتدایی را که به جهات مختلف در فرد روانی متجلی می شود، ترکیب کنند.

آنها مانند پارادوکس هستند Bitcoin: شبکه ای از افراد مستقل که به نفع خود کار می کنند، که به طور همزمان شکوفایی عوام است - جلوه ای هماهنگ از خودخواهی نوع دوستانه.

باقیمانده ظرفیت بدخواهی را دارد، حتی آن را برای استفاده در مواقع نیاز پرورش داده است. آنها سایه را یکپارچه کرده اند. آنها هیولای آگاه و آگاه هستند که پرخاشگری و خشونت آنها را کنترل می کند. آنها مهربانانی هستند که شمشیر دارند و می دانند چگونه از آنها استفاده کنند، اما انتخاب می کنند که آنها را در غلاف نگه دارند... تا زمان آن برسد.

باقیمانده دوام می‌آورد زیرا آنها بزرگترین و پیشرفته‌ترین نسخه زندگی هستند و پس از هر پاکسازی ضروری در این مسیر تکاملی باقی می‌مانند.

این چیز زیبایی است.

سری Remnant با قسمت سوم در ماه دسامبر ادامه خواهد یافت، که در آن تئوری بازی و پویایی رابطه بین هر یک از کهن الگوهای اصلی را بررسی خواهیم کرد.

این یک پست مهمان توسط الکس سوتسکی از www.amber.app است. نظرات بیان شده کاملاً متعلق به خود آنها است و لزوماً نظرات BTC Inc یا را منعکس نمی کند Bitcoin مجله.

منبع اصلی: Bitcoin مجله